جدول جو
جدول جو

معنی سیفون - جستجوی لغت در جدول جو

سیفون
آبشویه
تصویری از سیفون
تصویر سیفون
فرهنگ واژه فارسی سره
سیفون
فرانسوی زانویی لوله خمیده ای به شکل زانو که برای خالی کردن مایعات و جلوگیری از تصاعد گازهای داخلی منابع عفونی (مستراح و غیره) به کار برند
فرهنگ لغت هوشیار
سیفون
لوله خمیده ای به شکل زانو که برای خالی کردن مایعات و جلوگیری از تصاعد گازهای داخلی منابع عفونی (توالت و غیره) به کار برند، آبشویه (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
سیفون
لوله ای خمیده به شکل زانو که با ایجاد خلا مایعات را از مخازن غیر قابل دسترس چون باک بنزین اتومبیل به مخزن دیگری منتقل می کند، ظرف آبی که با کشیدن اهرم آن، به درون لگن توالت تخلیه می شود و آن را می شوید
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیفور
تصویر سیفور
(دخترانه)
پارچه ابریشمی لطیف و ظریف
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیحون
تصویر سیحون
بهرود
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سیفور
تصویر سیفور
بافته ابریشمی بسیار لطیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیفان
تصویر سیفان
دراز و باریک مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیرون
تصویر سیرون
برودت نزدیک به اعتدال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیفون
تصویر شیفون
چیز کم ارزش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیفون
تصویر شیفون
نوعی پارچۀ ابریشمی آهاردار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیفور
تصویر سیفور
پارچۀ ابریشمی لطیف مانند دیبا و اطلس، برای مثال چون روز سپید روی بنمود / سیفور سیاه شد زراندود (نظامی۳ - ۴۵۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آیفون
تصویر آیفون
((فُ))
نام تجاری نوعی دستگاه برای برقراری ارتباط، آوابر (واژه فرهنگستان)، نوعی تلفن که برای مکالمه بین قسمت های مختلف یک ساختمان به کار می رود، تصویری نوعی در بازکن برقی که از طریق مانیتور آن می توان چهره شخص را در بیرون از ساختمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیفور
تصویر سیفور
((سَ یا س))
بافته ابریشمی لطیف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سفون
تصویر سفون
کنده باد باد خاکروب، جمع سفینه، کشتی ها
فرهنگ لغت هوشیار