دوال از پوست شکار که از آن بند شمشیر و خنجر درست کنند، تسمه، برای مثال برای مصلحت کار دوستان تو هردم / زمانه برکشد از پشت دشمنان تو سیرم (ابن یمین - ۱۳۴)
دوال از پوست شکار که از آن بند شمشیر و خنجر درست کنند، تسمه، برای مِثال برای مصلحت کار دوستان تو هردم / زمانه برکشد از پشت دشمنان تو سیرم (ابن یمین - ۱۳۴)
نفس فلک آفتاب بمناسبت خوبرویی و خوش پیکری این نام بر او نهادند که هر کس او را دیدی مهر او ورزیدی. (از آنندراج) (از انجمن آرا). نفس فلک آفتاب. (برهان). از برساخته های فرقۀ آذرکیوان بنظر میرسد ولی در فرهنگ دساتیر نیامده. (حاشیۀ برهان چ معین)
نفس فلک آفتاب بمناسبت خوبرویی و خوش پیکری این نام بر او نهادند که هر کس او را دیدی مهر او ورزیدی. (از آنندراج) (از انجمن آرا). نفس فلک آفتاب. (برهان). از برساخته های فرقۀ آذرکیوان بنظر میرسد ولی در فرهنگ دساتیر نیامده. (حاشیۀ برهان چ معین)
نام پسر فریدون است که به دست برادران خود سلم و تور کشته شد. ایران را باو منسوب داشته ایران خواندند و توران را که از تور بود توران نامیدند. (از آنندراج) (از انجمن آرا). نام پسر فریدون والی ایران زمین. (مؤیدالفضلا). در داستانهای ملی ایران پسر کوچکتر فریدون. چون فریدون ممالک خود را بین او (ایرج) و سلم و تور تقسیم کرد ایران را به ایرج داد. سلم و تور حسد برده ایرج را کشتند. منوچهر انتقام خون او بگرفت. (دائره المعارف فارسی) : به ایرج نگه کرد یکسر سپاه که او بد سزاوارتخت و کلاه. فردوسی. یاد دارم که فریدون بر ملک ایرج را پادشا کرد و بدو داد سراسر کیهان. جوهری هروی (از لباب الالباب ج 2 ص 115)
نام پسر فریدون است که به دست برادران خود سلم و تور کشته شد. ایران را باو منسوب داشته ایران خواندند و توران را که از تور بود توران نامیدند. (از آنندراج) (از انجمن آرا). نام پسر فریدون والی ایران زمین. (مؤیدالفضلا). در داستانهای ملی ایران پسر کوچکتر فریدون. چون فریدون ممالک خود را بین او (ایرج) و سلم و تور تقسیم کرد ایران را به ایرج داد. سلم و تور حسد برده ایرج را کشتند. منوچهر انتقام خون او بگرفت. (دائره المعارف فارسی) : به ایرج نگه کرد یکسر سپاه که او بد سزاوارتخت و کلاه. فردوسی. یاد دارم که فریدون بر ملک ایرج را پادشا کرد و بدو داد سراسر کیهان. جوهری هروی (از لباب الالباب ج 2 ص 115)
عدم رغبت به طعام و شراب، ضد گرسنگی و ضد تشنگی. پری و سرشاری. (ناظم الاطباء). مقابل گرسنگی. شبع: ولیکن ازسر سیری بود اگر قومی بتره بازفروشند من و سلوی را. ظهیرالدین فاریابی. ایزدتعالی گندم غذای (آدم کرد هرچند از وی میخورد سیری نیافت. (نوروزنامه). یکی از حکما پسر را نهی کرد از بسیار خوردن که سیری مردم را رنجور کند. (گلستان). از گلوی خود ربودن وقت حاجت همت است ورنه هر کس وقت سیری پیش سگ نان افکند. صائب. ، مجازاً، بی نیازی. استغناء: بسا کسا که ندیم حریره و بره است و بس کس است که سیری نیاید از ملکش. ابوالمؤید بلخی. نیابی همی سیری از کارزار کمربند ببسیچ وسر برمخار. فردوسی. چگونه ست کز حرب سیری نیایی چگونه که بر جای هرگز نپایی. زینبی
عدم رغبت به طعام و شراب، ضد گرسنگی و ضد تشنگی. پری و سرشاری. (ناظم الاطباء). مقابل گرسنگی. شبع: ولیکن ازسر سیری بود اگر قومی بتره بازفروشند من و سلوی را. ظهیرالدین فاریابی. ایزدتعالی گندم غذای (آدم کرد هرچند از وی میخورد سیری نیافت. (نوروزنامه). یکی از حکما پسر را نهی کرد از بسیار خوردن که سیری مردم را رنجور کند. (گلستان). از گلوی خود ربودن وقت حاجت همت است ورنه هر کس وقت سیری پیش سگ نان افکند. صائب. ، مجازاً، بی نیازی. استغناء: بسا کسا که ندیم حریره و بره است و بس کس است که سیری نیاید از ملکش. ابوالمؤید بلخی. نیابی همی سیری از کارزار کمربند ببسیچ وسر برمخار. فردوسی. چگونه ست کز حرب سیری نیایی چگونه که بر جای هرگز نپایی. زینبی
دهی است از دهستان باهوکلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار، دارای 250 تن سکنه، آب آن از باران تأمین میشود، محصول آنجا غلات، ذرت، لبنیات، ساکنین از طایفۀ سردارزایی هستند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از دهستان باهوکلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار، دارای 250 تن سکنه، آب آن از باران تأمین میشود، محصول آنجا غلات، ذرت، لبنیات، ساکنین از طایفۀ سردارزایی هستند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
روشن تابان پرنده ایست کوچک از تیره سبکبالان از گروه دندانی منقاران قدش کمی از گنجشک بزرگتر ولی از قمری کوچکتر است. رنگ پرهای بدنش برنزی مایل به زرد میباشد. پرنده ایست حشره خوار و اجتماعی و چون آفت ملخ است برای زراعت مفید میباشد. در حدود 6 گونه از آن شناخته شده و در ایران فراوانست. یا سار سیاه گونه ای سار که در نواحی گردن و سرو کناره بالها و در انتهای دم دارای پرهای تیره و بقیه پرهایش قرمز رنگ است و جثه اش هم از سار معمولی کمی بزررگتر است و در دفع ملخ بسیار مفید است. در نواحی آسیای صغیر و آسیای مرکزی و ایران میزید
روشن تابان پرنده ایست کوچک از تیره سبکبالان از گروه دندانی منقاران قدش کمی از گنجشک بزرگتر ولی از قمری کوچکتر است. رنگ پرهای بدنش برنزی مایل به زرد میباشد. پرنده ایست حشره خوار و اجتماعی و چون آفت ملخ است برای زراعت مفید میباشد. در حدود 6 گونه از آن شناخته شده و در ایران فراوانست. یا سار سیاه گونه ای سار که در نواحی گردن و سرو کناره بالها و در انتهای دم دارای پرهای تیره و بقیه پرهایش قرمز رنگ است و جثه اش هم از سار معمولی کمی بزررگتر است و در دفع ملخ بسیار مفید است. در نواحی آسیای صغیر و آسیای مرکزی و ایران میزید
محل مخصوصی که در آنجا کارهای ورزشی و بازی کردن با حیوانات نمایش داده میشود فرانسوی تاژگاه علف سیر. نمایشهای پهلوانی و بازی با حیوانات و کارهای عجیب و اعمال خنده آور است که جمعی در روی صحنه ای (معمولا مدور) انجام دهند
محل مخصوصی که در آنجا کارهای ورزشی و بازی کردن با حیوانات نمایش داده میشود فرانسوی تاژگاه علف سیر. نمایشهای پهلوانی و بازی با حیوانات و کارهای عجیب و اعمال خنده آور است که جمعی در روی صحنه ای (معمولا مدور) انجام دهند