معنی ویرج - فرهنگ فارسی عمید
معنی ویرج
- ویرج
- سوسن زرد، گیاهی چندساله با برگ و ساقۀ بلند، گل های زرد و ریشه ای سرخ رنگ که مصرف دارویی دارد، وجّ، اقارون، اگر
تصویر ویرج
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ویرج
ویرج
- ویرج
- نام دارویی است که آن را ’اگرترکی’ خوانند و به هندی یج گویند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
ایرج
- ایرج
- یاری دهنده آریائیها، پسرفریدون، پادشاه و پهلوان ایرانی، پهلوی از شخصیتهای شاهنامه، نام کوچکترین پسر فریدون پادشاه پیشدادی ایران
فرهنگ نامهای ایرانی
ویره
- ویره
- گیاهی که ساق ندارد خواه بر زمین پهن شودمانند بیاره خربزه و هندوانه وخواه بر چوب و درخت بالا رود مانند کدو عشقه
فرهنگ لغت هوشیار