جدول جو
جدول جو

معنی سیبا - جستجوی لغت در جدول جو

سیبا
دیواری که در سر کوچه، محله یا جای دیگر برای محافظت و جلوگیری از هجوم دشمن درست کنند
تصویری از سیبا
تصویر سیبا
فرهنگ فارسی عمید
سیبا
بترکی هر جایی که محاط از دیواراست، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، رجوع به سیبه شود
لغت نامه دهخدا
سیبا
دیواری که سر کوچه درست کنند جهت محافظت و جلوگیری از هجوم دشمن
تصویری از سیبا
تصویر سیبا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زیبا
تصویر زیبا
(دخترانه)
خوشگل، قشنگ، خوب، نیکو، دلنشین، مطبوع، آنکه یا آنچه دیدنش چشم نواز و خوشایند است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سینا
تصویر سینا
(پسرانه)
مرد دانشمند، سوراخ کننده، نام پدر شیخ ابوعلی سینا، صفت مشبه از سنبیدن، نام شبه جزیره ای کوهستانی در شمال شرقی مصر که حضرت موسی (ع) به پیامبری برگزیده شد و الواح دهگانه را خداوند به او نازل کرد، نام جد ابن سینا پزشک ودانشمند نامدار ایرانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیتا
تصویر سیتا
(دخترانه)
جهان، گیتی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیما
تصویر سیما
(دخترانه)
صورت، رخ، چهره، صورت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیکا
تصویر سیکا
(پسرانه)
در گویش مازندران اردک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیبا
تصویر شیبا
(دخترانه)
شیوا آشفته، پریشان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دیبا
تصویر دیبا
(دخترانه)
پارجه ابریشمی رنگی، روی زیب، نوعی پارچه ابریشمی معمولاً رنگین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تیبا
تصویر تیبا
عشوه، غمزه، فریب و ریشخند، برای مثال هفت نوبت صبر کرد و بانگ کرد / تا که عاجز گشت از تیباش مرد (مولوی - ۴۵۵)، شوخی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیما
تصویر سیما
خصوصاً، مخصوصاً، به ویژه، بالخصوص، لاسیّما، علی الخصوص، به خصوص، بیژه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
زیبنده، نیکو، خوب، مقابل زشت، خوش نما، خوب رو، خوشگل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیبه
تصویر سیبه
سیبا، دیواری که در سر کوچه، محله یا جای دیگر برای محافظت و جلوگیری از هجوم دشمن درست کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیما
تصویر سیما
روی، چهره، صورت، ناصیه، پیشانی، علامت، هیئت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیبا
تصویر دیبا
نوعی پارچۀ ابریشمی، پارچۀ ابریشمی رنگین
دیبای مشجر: دیبایی که بر آن نقش درخت باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سکبا
تصویر سکبا
آش سرکه، آش بلغور که در آن سرکه بریزند، سکوا، سکباج، برای مثال گر برای شوربایی بر در این ها روی / اولت سکبا دهند از چهره آنگه شوربا (خاقانی - ۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیبا
تصویر شیبا
آشفته شیفته، دیوانه، افعی
فرهنگ لغت هوشیار
قطعه ای از تخته یا مقوا که آن را برای تیراندازی هدف قرار دهند نشانه هدف. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
شکنبه گوسفند که در آن گوشت قیمه و برنج و لپه و جز آن آکنده پزند و خورند
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی است در اتومبیل تقریبا به شکل سیب که در فاصله اتصال سگدست و میل فرمان قرار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاب
تصویر سیاب
خرما غوره
فرهنگ لغت هوشیار
مغولی پرچین دیواره ای از چوب و شاخه کندک (خندق) دیواری از چوب و علف دور قلعه و شهر چپر سور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیبیا
تصویر سیبیا
ماهی مرکب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیسبا
تصویر سیسبا
ماهی مرکب. توضیح این کلمه محرف سیبیا است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیما
تصویر سیما
نشان و علامت، روی، چهره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سینا
تصویر سینا
سوراخ کننده
فرهنگ لغت هوشیار
آشی که از سرکه و گوشت و بلغور و میوه خشک پزند و آن چنانست که گندم را بلغور کنند و در سرکه بخیسانند و خشک کنند و هر وقت که خواهند صرف نمایند سرکه با آش سرکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیبا
تصویر تیبا
عشوه فریب، دفع رد سخن کسی، وقت گذرانی بیهوده، شوخی ریشخند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
جمیل و صاحب جمال، قشنگ، خوشگل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیبا
تصویر دیبا
قماشی باشد از حریر الوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیباء
تصویر سیباء
یونانی تازی شگته ماهی زکاب (زکاب مرکب که در دویت کنند) از آبزیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیبا
تصویر تیبا
غمزه، عشوه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیبا
تصویر دیبا
پارچه ابریشمی رنگین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیما
تصویر سیما
چهره، رخسار
فرهنگ واژه فارسی سره