جدول جو
جدول جو

معنی سیاکیز - جستجوی لغت در جدول جو

سیاکیز
(سَ)
نمد را گویند و آن چیزی است که از پشم میمالند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساکیز
تصویر ساکیز
نمد، پارچۀ کلفتی که از پشم یا کرک می مالند و از آن کلاه یا چیزهای دیگر درست می کنند
فرهنگ فارسی عمید
عمل جدا کردن کلوئیدهای داخل یک محلول از سایر مواد با کمک عشای نیمه تراوا، در پزشکی جدا کردن مواد سمی و زائد از خون با کمک دستگاهی ویژه، برای بیمارانی که نارسایی کلیوی دارند یا مسموم شده اند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستاویز
تصویر ستاویز
ایوان، بالاخانه که جلو آن باز باشد و در پیش آن ستون هایی برای نگاهداشتن سقف آن بر پا کرده باشند
رواق، صفّه، ستاوند، ستافند، ستاوین، خیری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیاتیک
تصویر سیاتیک
بزرگ ترین عصب بدن که مربوط به اندام تحتانی است، در پزشکی درد شدید و تیرکشنده در کمر، لگن و زانو که به دلیل فشار به عصب سیاتیک بروز می کند، عرق النسا
فرهنگ فارسی عمید
نمد را گویند مطلقاً خواه نمد تکیه باشد و خواه غیرنمد تکیه، (برهان) (آنندراج)، نمد باشد و آن را سیاکیز نامند، (جهانگیری) (شعوری)، نمد باشد و چون کیز بمعنی نمد آمده شاید که ساکیز نوعی از نمد باشد، (رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج)، لبد، رجوع به سیاکیز و کیز شود
لغت نامه دهخدا
عصب مزبور درشت ترین عصب بدن است و از بریدگی بزرگ نسایی در زیر عضله هرمی لگن خارج میشود، عرض این عصب در ابتدا حتی به 5/1 سانتیمتر نیز میرسد فرانسوی سرینیک مربوط به تهیگاه، معمولا نام سیاتیک به عصب نسائی بزرگ (عصب سیاتیک بزرگ) اطلاق میشود. این عصب از راس مثلث شبکه خاجی تولید و در حقیقت دنباله این راس است. عصب مزبور درشت ترین عصب بدن است و از بریدگی بزرگ نسائی در زیر عضله هرمی از لگن خارج میشود. عرض این عصب در ابتدا حتی به 5، 1 سانتیمتر نیز میرسد. ابتدا در سرین به طور مایل و بعد در ناحیه خلفی ران تا حفره رکبی قائما پایین میاید. و از آن جا به بعد به دو شاخه انتهایی تقسیم میشود. عصب مذکور در سرین به وسیله عضطه سرینی بزرگ پوشیده میشود و در ناودانی که بین استخوان و رگ و برآمدگی بزرگ استخوان رانی است پایین میاید و یکی از نقاط دردناک این عصب دو همین محل است عرق النسا بزرگ عرق النسا عصب نسائی بزرگ، درد مربوط به عصب سیاتیک را نیز به نام سیاتیک را نیز به نام سیاتیک خوانند و آن عبارت از درد شدیدی است که در سرتاسر این عصب حس میشود خصوصا در ناحیه سرینی وجع عرق النسا. یا سیاتیک بزرگ. سیاتیک. یا سیاتیک کوچک. عصبی است که جدا میگردد و از زیر عضله هرمی از لگن خارج میشود و محل خروج آن در عقب کنار داخلی عصب نسائی بزرگ است و در ناحیه سرینی به دو شاخه عضلانی و جلدی تقسیم میگردد نسائی کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عکاکیز
تصویر عکاکیز
جمع عکاره، دستوار نیزه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاسیه
تصویر سیاسیه
مونث سیاسی شهرمداریک ساستاریک وینارتاریک مونث سیاسی روابط سیاسیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیانوز
تصویر سیانوز
فرانسوی سربپوستی از بیماری ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سماکین
تصویر سماکین
جمع سماک ماهی فروشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکاکین
تصویر سکاکین
جمع سکین، کارد ها دشنه ها
فرهنگ لغت هوشیار
در شیمی طریقه ای برای جدا ساختن یک کولرئیداز جسمی که بحالت محلول واقعی است بوسیله استعمال غشائی که فقط نسبت به یکی از دو جسم قابل نفوذ است و جسم دیگر از آن عبور نمیکند دیالیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
پیروان ابو جعفر محمد بن خلیل سکاک اند که خود از شاگردان هشام بن الحکم بود در (کتاب التوحید) خود خدا را دارای پیکر دانسته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاتیک
تصویر سیاتیک
مربوط به تهیگاه، نام سیاتیک به عصب نسائی بزرگ اطلاق می شود، درد مربوط به عصب سیاتیک را نیز به نام سیاتیک خوانند و آن عبارت از درد شدیدی است که در سرتاسر این عصب حس می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
Fluidity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
fluidité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
तरलता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
ufanisi wa maji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
sıvılaşma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
流動性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
נזילות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
유동성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
kelancaran
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
ความเป็นของเหลว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
Fluidität
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
vloeibaarheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
fluidez
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
fluidità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
fluidez
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
流动性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
płynność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
текучість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
текучесть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سیالیت
تصویر سیالیت
তরলতা
دیکشنری فارسی به بنگالی