- سیاهکاسه
- بخیل خسیس
معنی سیاهکاسه - جستجوی لغت در جدول جو
- سیاهکاسه ((سَ یا س))
- بخیل
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بخیل، خسیس، فرومایه، برای مثال چرخ سیاه کاسه خوان ساخت شبروان را / نان سپید او مه و نان ریزه هاش اختر (خاقانی - ۱۸۶)
عمل و حالت سیاهکار سیاه کردن تسوید، بدکاری فسق، ظلم ستم
سیاه کاسه، بخیل، خسیس، فرومایه
آن که سیاه کند مسود، بد کار فاسق، ظالم ستمکار
بدکار، گناهکار، فاسق، ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه