جدول جو
جدول جو

معنی سیانگ - جستجوی لغت در جدول جو

سیانگ
نوعی آفت و بیماری شالی که خوشه را پوک کند
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیرنگ
تصویر سیرنگ
(دخترانه)
سیمرغ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیرنگ
تصویر سیرنگ
سیمرغ، در افسانه ها مرغی بسیار بزرگ که در کوه قاف آشیان داشته و مظهر عزلت یا نایابی است، عنقای مغرب، عنقا برای مثال همه عالم ز فتوح تو نگارین گشته ست / همچو آکنده به صدرنگ نگارین سیرنگ (فرخی - ۲۰۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیان
تصویر سیان
گیاهی فاقد شکوفه و گل که در حوالی کوفه می روید، عشقه، برسیان، پرسیان، پرشیان
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
گیاهی است که بر درخت پیچد و به عربی عشقه گویند. (برهان) (اوبهی) (آنندراج). و بپارسی پیچه و تحفه گفتند که آنرا پرسیان نیزگویند. (از فرهنگ رشیدی) (از آنندراج) :
آنکه سرش از فضل خداوند بتابد
فردا بکند آتش و اغلال سیانیش.
ناصرخسرو.
از این پسش توببینی دوان دوان در دشت
بکفش و موزه درافکنده صدهزار سیان.
عمعق
لغت نامه دهخدا
تصویری از سیرنگ
تصویر سیرنگ
مرغی است افسانه یی سیمرغ، خیال محال اندیشه باطل و بیهوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیرنگ
تصویر سیرنگ
((رَ))
سیمرغ، عنقاء
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیان
تصویر سیان
((سَ))
عشقه، گیاهی که به درخت پیچد
فرهنگ فارسی معین
سیمرغ، عنقا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سایه، گوشت بز
فرهنگ گویش مازندرانی
سه تا
فرهنگ گویش مازندرانی
عدم رشد طبیعی، به رشد طبیعی نرسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی