جدول جو
جدول جو

معنی سیرنگ

سیرنگ
سیمرغ، در افسانه ها مرغی بسیار بزرگ که در کوه قاف آشیان داشته و مظهر عزلت یا نایابی است، عنقای مغرب، عنقا برای مثال همه عالم ز فتوح تو نگارین گشته ست / همچو آکنده به صدرنگ نگارین سیرنگ (فرخی - ۲۰۵)
تصویری از سیرنگ
تصویر سیرنگ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سیرنگ

سیرنگ

سیرنگ
مرغی است افسانه یی سیمرغ، خیال محال اندیشه باطل و بیهوده
سیرنگ
فرهنگ لغت هوشیار

سارنگ

سارنگ
پرنده ایست سیاه رنگ ساری سار، یکی از فروع دستگاه شور، سازیست چون کمانچه که با کمان نوازند
فرهنگ لغت هوشیار