جدول جو
جدول جو

معنی سیاب - جستجوی لغت در جدول جو

سیاب
(سَ / سی یا)
غورۀ خرما یا غورۀ میان خلال و بسر. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سیاب
بلغت وادی القری به معنی خلال باشد، آن گیاهی است که سبز و رسیدۀ آنرا بجهت اسهال خورند و نارسیده آنرا بجهت قبض و امساک، (برهان)،
امر به آراستن بود، یعنی بیارای و آرایش ده، (برهان)، از مصدر سیابیدن، (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین) :
بدو گفت او، خوان قربان سیاب
بدین کار مرد خویشتن را بیاب،
فردوسی،
(حاشیۀ برهان قاطع از جهانگیری با ذکر اینکه در ولف نیامده)،
حیات هم گفته اند که زندگی باشد، (از برهان) (آنندراج)، حیات، (اوبهی) (از فرهنگ رشیدی)، حباب هم بنظر آمده، (برهان)
لغت نامه دهخدا
سیاب
خرما غوره
تصویری از سیاب
تصویر سیاب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سحاب
تصویر سحاب
(پسرانه)
ابر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آسیاب
تصویر آسیاب
آسیا، آسیای آبی، آس،
دندان آسیاب: در علم زیست شناسی دندان آسیا
فرهنگ فارسی عمید
(سَ بَ)
اسم خمر است. (فهرست مخزن الادویه). خمر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
مرکّب از: آس + آب، آس که بقوت آب گردد، و توسعاً، هر نوع دیگر از آن، آب آسیا، آب آس:
چرا چون آسیاب گردگردی
بیاکنده به آب وباد و گردی ؟
(ویس و رامین)،
بخواهد همی خوردمان آسیاب
بدندان ما، در، گیا را فناست،
ناصرخسرو،
گر نان طلب کنند در من زنند ازآنک
بی دانۀ من آب زده ست آسیابشان،
خاقانی،
هست بپیرامنش طوف کنان آسمان
آری بر گرد قطب چرخ زند آسیاب،
خاقانی،
بر سرم گردید سنگ آسیاب
تا برآمد گردم از جان خراب،
بسحاق اطعمه
لغت نامه دهخدا
پنبه خون آلوده که زن شوی مرده بر سر نهد و گوشه آن از رو بنده بیرون کند تا بیننده بداند که او شوی از دست داده است، جمع سقب، کره اشتران نر، ستون های تاژ، شاخه های کشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحاب
تصویر سحاب
ابری بارنده
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از رده دولپه ییهای جدا گلبرگ که سر دسته تیره سدابیان میباشد. این گیاه از قدیم مورد توجه بوده و در اکثر نقاط میرویدارتفاعش بین 30 تا 80 سانتیمتر و برگهایش بدو صورت ساده (در نواحی مجاور گل) و دوتایی و سه تایی (در قسمتهای پایین گیاه) میباشد. برگهایش ضخیم و آبدار و سبز مایل به آبی است. گلهایش زرد رنگ و میوه اش کپسول و شامل دانه هایی برنگ مایل به قهوه یی است از همه قسمتهای این گیاه بویی نامطبوع و مهوع استشمام میشود از رگهای آن گلوکزید بنام روتین و روتوزید استخراج کنند و نیز اسانسی از آن میگیرند که بویی قوی و طعمی تلخ و تند دارد گیاه مزبور در تداوی به عنوان قاعده آور ضد کرم و معرق استعمال میشود فیجن سذاب خفت آهو دوستک صحرایی. یا سدای کوهی. اسپند، تاپسیا
فرهنگ لغت هوشیار
سذاب پارسی تازی گشته سداب از گیاهان تا چون تو دگر نبایدش داشت از رشک به خود سداب برداشت (تحفه العراقین خاقانی) پیغن گیاهی است از رده دولپه ییهای جدا گلبرگ که سر دسته تیره سدابیان میباشد. این گیاه از قدیم مورد توجه بوده و در اکثر نقاط میرویدارتفاعش بین 30 تا 80 سانتیمتر و برگهایش بدو صورت ساده (در نواحی مجاور گل) و دوتایی و سه تایی (در قسمتهای پایین گیاه) میباشد. برگهایش ضخیم و آبدار و سبز مایل به آبی است. گلهایش زرد رنگ و میوه اش کپسول و شامل دانه هایی برنگ مایل به قهوه یی است از همه قسمتهای این گیاه بویی نامطبوع و مهوع استشمام میشود از رگهای آن گلوکزید بنام روتین و روتوزید استخراج کنند و نیز اسانسی از آن میگیرند که بویی قوی و طعمی تلخ و تند دارد گیاه مزبور در تداوی به عنوان قاعده آور ضد کرم و معرق استعمال میشود فیجن سذاب خفت آهو دوستک صحرایی. یا سدای کوهی. اسپند، تاپسیا
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی پارسی شده سلاب سلاب همی باز جستند راز سپهر به سلاب تا برکه گردد به مهر (فردوسی) سوکپوشه که زنان به هنگام سوک پوشند دزد، ریسمان باف جامه سیاه رنگ لباس سوگواری، جمع سلب. جامه سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه
تصویر سیاه
تیره و تاریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سناب
تصویر سناب
دراز شکم، دراز بد بختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایاب
تصویر ایاب
بازگشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیال
تصویر سیال
آب روان و جاری
فرهنگ لغت هوشیار
راندن ستور را، روش در گفت و نوشت، همارگری به شیوه هزوارش سیاهه، کابین راندن (چارپایان و غیره)، اسلوب روش طریقه. یا سیاق کلام (سخن) اسلوب سخن طرز جمله بندی، فن تحریر محاسبات به روش قدیم و آن شامل علایمی اختصاری بود ماخوذ از اعداد عربی مثلا: (مائه صد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاف
تصویر سیاف
مرد شمشیر زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاع
تصویر سیاع
کندر دار از گیاهان درخت کندر درخت بان کاه گل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخاب
تصویر سخاب
گردن آویز گردن آویز بی گوهر که از هسته یا گل فراهم آورند گلوبند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاط
تصویر سیاط
جمع سوط، تازیانه ها، سرود گویی جمع سوط تازیانه ها شلاقها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جیاب
تصویر جیاب
جمع جیب، گریبان ها بریک ها جمع جیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثیاب
تصویر ثیاب
جامه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سباب
تصویر سباب
بسیار دشنام دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسیاب
تصویر آسیاب
آسی که بقوت آب گردد، (توسعا) هر نوع آس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیابه
تصویر سیابه
یک خرما غوره، می
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسیاب
تصویر آسیاب
آسی که با نیروی آب کار می کند
آسیاب به نوبت: کنایه از لزوم رعایت کردن نوبت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیماب
تصویر سیماب
آبق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سیاح
تصویر سیاح
گردشگر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سیار
تصویر سیار
جنبنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سیاق
تصویر سیاق
سایاگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سیال
تصویر سیال
آبگون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سویاب
تصویر سویاب
آلیداد
فرهنگ واژه فارسی سره
اگر بیند که در آسیاب غله برد و آرد همی کرد، دلیل کند که از خداوند آسیاب بدو خیر و منفعت رسد. اگر بیند که آسیاب بشکست و از کار بیفتاد، دلیل کند که خداوند آسیاب هلاک گردد. اگر بیند که سنگ آسیاب بشکافت یا خللی در وی پدید آمد، دلیل که در معیشت خداوند آسیاب سستی و خللی پدید آید. اگر بیند که سنگ آسیاب را کسی بدزدید، دلیل کند که خداوند آسیاب منفعت و مضرت شود - حضرت دانیال
دیدن اسیاب به خواب جنگ و خصومت بود. اگر کسی خود را در آسیاب بیند، دلیل کند که او را با کسی جنگ و خصومت افتد، و اگر داند که آسیاب ملک او بود، آسیاب تر بود و اگر در آسیاب غله نداشت، لیکن نگاه می کرد که آسیاب چگونه می گردد، دلیل که به سفر شود. اگر بیند که سنگ آسیاب از مس یا برنج یا از آهن بود، این جمله دلیل بر جنگ و کارزار بود. اگر بیند که سنگ آسیاب از آبگینه بود، دلیل کند که خصومتش با زنان بود. اگر بیند که در آسیاب سنگ و آهن به جای غله آرد می کرد، دلیل کند که او را با کسی جنگ و خصومت سخت افتد. اگر بیند که آسیاب را به دست می گردانید، دلیل کند ه او را انبازی سخت دل بود و به واسطه او کارش به نظام باشد - محمد بن سیرین
آسیاب درخواب دیدن بر پنج وجه بود: اول: پادشاه، دوم: رئیس، سوم: توانگری، چهارم: مرد دلیر، پنجم: خوانسالار پادشاه .
فرهنگ جامع تعبیر خواب
گاوی سیاه رنگ با پیشانی سفید
فرهنگ گویش مازندرانی