جدول جو
جدول جو

معنی سکوا - جستجوی لغت در جدول جو

سکوا
آش سرکه
تصویری از سکوا
تصویر سکوا
فرهنگ لغت هوشیار
سکوا
آش سرکه، آش بلغور که در آن سرکه بریزند، سکبا، سکباج
تصویری از سکوا
تصویر سکوا
فرهنگ فارسی عمید
سکوا
((س))
آش سرکه
تصویری از سکوا
تصویر سکوا
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساوا
تصویر ساوا
(دخترانه و پسرانه)
طلا و نقره سوهان کشیده شده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سهوا
تصویر سهوا
ندانسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سکوت
تصویر سکوت
خاموشی
فرهنگ واژه فارسی سره
آشی که از سرکه و گوشت و بلغور و میوه خشک پزند و آن چنانست که گندم را بلغور کنند و در سرکه بخیسانند و خشک کنند و هر وقت که خواهند صرف نمایند سرکه با آش سرکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکون
تصویر سکون
آرمیدن، آرامش، آرام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکوک
تصویر سکوک
چاه تنگ دهانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکور
تصویر سکور
افتادن باد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکوت
تصویر سکوت
خاموش شدن، خاموشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکوب
تصویر سکوب
آب ریزان آب ریخته
فرهنگ لغت هوشیار
اشتباهاً، از روی غفلت و فراموشی، پاسی از شب، آغاز شب، نا آگاهانه از روی سهو اشتباها مقابل عمدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سروا
تصویر سروا
حدیث، سخن، افسانه، برای مثال چند دهی وعدۀ دروغ همی چند / چند فروشی به من تو این سرو سروا (اورمزدی - شاعران بی دیوان - ۲۷۵)، شعر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سکوت
تصویر سکوت
ساکت شدن، خاموش شدن، آرام شدن، خاموشی، در موسیقی بخشی از یک میزان که ساز نواخته نمی شود یا خواننده نمی خواند ولی زمان آن رعایت می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سکبا
تصویر سکبا
آش سرکه، آش بلغور که در آن سرکه بریزند، سکوا، سکباج، برای مثال گر برای شوربایی بر در این ها روی / اولت سکبا دهند از چهره آنگه شوربا (خاقانی - ۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکوا
تصویر شکوا
گله کردن، شکایت کردن، گله و ناله، شکوه، شکایت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سکوبا
تصویر سکوبا
اسقف، پیشوا، خطیب و واعظ عیسوی، بالاتر از کشیش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سکنا
تصویر سکنا
آرمیدگی و اقامت در جایی، جای ساکن شدن، جای اقامت، خانه، مسکن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سروا
تصویر سروا
((سَ))
شعر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سروا
تصویر سروا
عمارتی که پیشگاه آن گشاده بود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سکون
تصویر سکون
((سُ))
آرام گرفتن، جای گرفتن، آرامش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سکوت
تصویر سکوت
((سُ))
خاموش شدن، خاموشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سکوبا
تصویر سکوبا
((سُ))
اسقف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سکبا
تصویر سکبا
((س))
آش سرکه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سکون
تصویر سکون
قرار گرفتن و از حرکت ایستادن، آرمیدن، آرامش یافتن، مقابل حرکت، آرامش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سکون
تصویر سکون
Stillness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سکوت
تصویر سکوت
Silence, Quietness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
тишина , тиша
دیکشنری فارسی به اوکراینی