رنگ سیاهی را گویند که از سرکه و آهن ترتیب دهند و بدان جامه و چیزهای دیگر رنگ کنند و بیشتر کفشدوزان به جهت چرم رنگ کردن سازند. (برهان). رنگی که چرم گران از سرکه و آهن سازند برای سیاه کردن چرم و در اصل سک آهن بود. (آنندراج) (رشیدی) (غیاث) : اندر سکاهن شب و نیلاب آسمان نوجامه ای دورنگ بهر مه برآورید. خاقانی. در پردۀ خمآهنی ابر سکاهنی رنگ خضاب بر سر دنیابرافکند. خاقانی. وآنگهی پیش راح ریحانی کرد باید سکاهن افشانی. نظامی. کسی را که جانش بآهن گزم بسی جامه ها در سکاهن رزم. نظامی
رنگ سیاهی را گویند که از سرکه و آهن ترتیب دهند و بدان جامه و چیزهای دیگر رنگ کنند و بیشتر کفشدوزان به جهت چرم رنگ کردن سازند. (برهان). رنگی که چرم گران از سرکه و آهن سازند برای سیاه کردن چرم و در اصل سک آهن بود. (آنندراج) (رشیدی) (غیاث) : اندر سکاهن شب و نیلاب آسمان نوجامه ای دورنگ بهر مه برآورید. خاقانی. در پردۀ خمآهنی ابر سکاهنی رنگ خضاب بر سر دنیابرافکند. خاقانی. وآنگهی پیش راح ریحانی کرد باید سکاهن افشانی. نظامی. کسی را که جانش بآهن گزم بسی جامه ها در سکاهن رزم. نظامی
کسی است که خبر دهد از وقایع آینده و ادعای آگاهی بر اسرار و اطلاع از علم الغیب کند. (تعریفات). فال گیرنده از آواز جانوران و ساحر و غیب گوی. (غیاث). حکم کننده به غیب. (از اقرب الموارد) : هر داستان که آن نه ثنای محمد است دستان کاهنان شمر آن را نه داستان. خاقانی. تاج بر فرق محمد تو نهی خاک بر تارک کاهن تو کنی. خاقانی. در میانشان فتنه و شور افکنم کاهنان خیره شوند اندر فنم. مولوی. ، نزد نصاری و یهود و بت پرستان انجام دهنده مراسم ذبح و قربانی است و چه بسا که مأخوذ از همان معنی حکم به غیب است. (از اقرب الموارد)
کسی است که خبر دهد از وقایع آینده و ادعای آگاهی بر اسرار و اطلاع از علم الغیب کند. (تعریفات). فال گیرنده از آواز جانوران و ساحر و غیب گوی. (غیاث). حکم کننده به غیب. (از اقرب الموارد) : هر داستان که آن نه ثنای محمد است دستان کاهنان شمر آن را نه داستان. خاقانی. تاج بر فرق محمد تو نهی خاک بر تارک کاهن تو کنی. خاقانی. در میانشان فتنه و شور افکنم کاهنان خیره شوند اندر فنم. مولوی. ، نزد نصاری و یهود و بت پرستان انجام دهنده مراسم ذبح و قربانی است و چه بسا که مأخوذ از همان معنی حکم به غیب است. (از اقرب الموارد)
آلتی چوبی یا فلزی که در یکی از دو انتهای کشتی تعبیه کنند و با حرکت آن جهت حرکت کشتی را تغییر دهند. ج، سکانات، در دم هواپیما دو پیکان است که از فلز ساخته می شود. سکان عمودی، سکان افقی و هر یک شامل دو قسمت است: ثابت و متحرک و با آن جهت حرکت هواپیما را در هوا تغییر می دهند جمع واژۀ ساکن. باشندگان. رجوع به ساکن شود
آلتی چوبی یا فلزی که در یکی از دو انتهای کشتی تعبیه کنند و با حرکت آن جهت حرکت کشتی را تغییر دهند. ج، سکانات، در دم هواپیما دو پیکان است که از فلز ساخته می شود. سکان عمودی، سکان افقی و هر یک شامل دو قسمت است: ثابت و متحرک و با آن جهت حرکت هواپیما را در هوا تغییر می دهند جَمعِ واژۀ ساکن. باشندگان. رجوع به ساکن شود