سکانس (Sequence) در زبان سینما و فیلم سازی به ترتیب متوالی از صحنه ها گفته می شود که یک واحد معنایی و جداپذیر از داستان فیلم را شکل می دهند. هر سکانس می تواند شامل چندین صحنه باشد که به طور زمانی مرتبط با یکدیگر هستند و در کنار یکدیگر برای نمایش یک جزء از داستان یا توسعه شخصیت ها استفاده می شوند. معمولاً یک سکانس به صورت یک پیوستگی زمانی از صحنه ها نمایش داده می شود که در کنار یکدیگر برای ارایه یک بخش از داستان یا توسعه شخصیت ها هستند. مجموعه ای از نماها و صحنه های مرتبط که واحد منسجم دراماتیکی دارند و حاوی داستان های کوچک یا سرگذشت مختصر یکی از کاراکترها هستند. سکانس ها الزاما وحدت مکانی ندارند و وحدت زمانی آنها هم می تواند دو پهلو باشد، اما در مجموع باید یک واحد مستقل دراماتیک را بسازند. یک سکانس در فیلم معادل یک فصل در رمان و یک پرده در تئاتر است.
سکانس (Sequence) در زبان سینما و فیلم سازی به ترتیب متوالی از صحنه ها گفته می شود که یک واحد معنایی و جداپذیر از داستان فیلم را شکل می دهند. هر سکانس می تواند شامل چندین صحنه باشد که به طور زمانی مرتبط با یکدیگر هستند و در کنار یکدیگر برای نمایش یک جزء از داستان یا توسعه شخصیت ها استفاده می شوند. معمولاً یک سکانس به صورت یک پیوستگی زمانی از صحنه ها نمایش داده می شود که در کنار یکدیگر برای ارایه یک بخش از داستان یا توسعه شخصیت ها هستند. مجموعه ای از نماها و صحنه های مرتبط که واحد منسجم دراماتیکی دارند و حاوی داستان های کوچک یا سرگذشت مختصر یکی از کاراکترها هستند. سکانس ها الزاما وحدت مکانی ندارند و وحدت زمانی آنها هم می تواند دو پهلو باشد، اما در مجموع باید یک واحد مستقل دراماتیک را بسازند. یک سکانس در فیلم معادل یک فصل در رمان و یک پرده در تئاتر است.
خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی تشی، سیخول، زکاسه، رکاشه، اسگر، اسغر، سنگر، سگر، پهمزک، پیهن، بیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی تَشی، سیخول، زُکاسه، رُکاشه، اُسگُر، اُسغُر، سَنگُر، سُگُر، پَهمَزَک، پیهَن، بیهَن، روباه تُرکی، کاسجوک، جَبروز، قُنفُذ
زویج، نوعی خوراک که از تکه های رودۀ گاو یا گوسفند پر شده از پیه و گوشت تهیه می شود، زونج، زنّاج، زیچک، برای مثال چو خر بی خرد زآنی اکنون که آنگه / به مزد دبستان خریدی لکانه (ناصرخسرو - ۴۱) آلت تناسل مرد
زَویج، نوعی خوراک که از تکه های رودۀ گاو یا گوسفند پر شده از پیه و گوشت تهیه می شود، زَوَنج، زُنّاج، زیچَک، برای مِثال چو خر بی خرد زآنی اکنون که آنگه / به مزد دبستان خریدی لکانه (ناصرخسرو - ۴۱) آلت تناسل مرد