اپیزود (Episode) به یک بخش یا قسمت مستقل از یک مجموعه تلویزیونی، رادیویی، پادکست یا هر نوع محتوای سریالی گفته می شود. هر اپیزود به طور معمول بخشی از یک داستان بزرگتر است و ممکن است داستان خاص خود را داشته باشد یا بخشی از یک داستان مداوم باشد. ویژگی های اپیزود 1. ساختار داستانی : - هر اپیزود معمولاً یک ساختار داستانی خاص دارد که ممکن است شامل مقدمه، میانه و پایان باشد. این ساختار به مخاطبان کمک می کند تا درک بهتری از اتفاقات داشته باشند. 2. پیوند به داستان اصلی : - اپیزودها معمولاً بخشی از یک داستان بزرگتر هستند و به داستان اصلی سریال یا مجموعه مرتبط می شوند. در برخی موارد، هر اپیزود یک داستان مستقل دارد، اما در بیشتر موارد، اپیزودها به یکدیگر مرتبط هستند و یک خط داستانی کلی را پیش می برند. 3. شخصیت های تکراری : - شخصیت های اصلی در اکثر اپیزودها حضور دارند و مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. این شخصیت ها ممکن است در طول سریال تکامل پیدا کنند و داستان های شخصی خود را داشته باشند. 4. تنوع موضوعی : - هر اپیزود می تواند موضوع متفاوتی را پوشش دهد. این تنوع موضوعی به سریال کمک می کند تا جذابیت خود را حفظ کند و مخاطبان را مشتاق نگه دارد. 5. زمان بندی منظم : - اپیزودها به طور منظم پخش می شوند. برای مثال، یک سریال تلویزیونی ممکن است هر هفته یک اپیزود جدید داشته باشد. این زمان بندی منظم به مخاطبان کمک می کند تا به تماشای سریال عادت کنند. انواع اپیزودها 1. اپیزودهای پیلوت (Pilot Episodes) : - اولین قسمت از یک سریال که به عنوان نمونه ای از آنچه قرار است ارائه شود، ساخته می شود. اپیزود پیلوت معمولاً برای جذب سرمایه گذاران و شبکه های تلویزیونی تولید می شود. 2. اپیزودهای مستقل (Standalone Episodes) : - اپیزودهایی که داستانی مستقل دارند و برای فهمیدن آنها نیازی به دیدن اپیزودهای قبل یا بعد ندارید. این نوع اپیزودها معمولاً در سریال های علمی-تخیلی یا سریال های جنایی مشاهده می شوند. 3. اپیزودهای پیوسته (Serial Episodes) : - این اپیزودها بخشی از یک داستان مداوم هستند و برای درک کامل داستان، باید اپیزودهای قبلی را تماشا کرده باشید. سریال های درام و برخی سریال های فانتزی معمولاً از این نوع اپیزودها استفاده می کنند. مثال ها - سریال تلویزیونی : هر قسمت از `بازی تاج و تخت` (Game of Thrones) یک اپیزود است که بخشی از داستان کلی سریال را پیش می برد. - پادکست : هر قسمت از یک پادکست مانند `Serial` یک اپیزود است که به یک موضوع خاص پرداخته یا بخشی از یک داستان بزرگتر را روایت می کند. - رادیو : هر قسمت از یک نمایش رادیویی مانند `The Archers` یک اپیزود است که به اتفاقات روزمره شخصیت های آن می پردازد. اپیزودها به عنوان واحدهای ساختمانی اصلی در تولید محتوای سریالی به شمار می آیند و نقش مهمی در ساختاردهی و روایت داستان ها دارند.
اپیزود (Episode) به یک بخش یا قسمت مستقل از یک مجموعه تلویزیونی، رادیویی، پادکست یا هر نوع محتوای سریالی گفته می شود. هر اپیزود به طور معمول بخشی از یک داستان بزرگتر است و ممکن است داستان خاص خود را داشته باشد یا بخشی از یک داستان مداوم باشد. ویژگی های اپیزود 1. ساختار داستانی : - هر اپیزود معمولاً یک ساختار داستانی خاص دارد که ممکن است شامل مقدمه، میانه و پایان باشد. این ساختار به مخاطبان کمک می کند تا درک بهتری از اتفاقات داشته باشند. 2. پیوند به داستان اصلی : - اپیزودها معمولاً بخشی از یک داستان بزرگتر هستند و به داستان اصلی سریال یا مجموعه مرتبط می شوند. در برخی موارد، هر اپیزود یک داستان مستقل دارد، اما در بیشتر موارد، اپیزودها به یکدیگر مرتبط هستند و یک خط داستانی کلی را پیش می برند. 3. شخصیت های تکراری : - شخصیت های اصلی در اکثر اپیزودها حضور دارند و مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. این شخصیت ها ممکن است در طول سریال تکامل پیدا کنند و داستان های شخصی خود را داشته باشند. 4. تنوع موضوعی : - هر اپیزود می تواند موضوع متفاوتی را پوشش دهد. این تنوع موضوعی به سریال کمک می کند تا جذابیت خود را حفظ کند و مخاطبان را مشتاق نگه دارد. 5. زمان بندی منظم : - اپیزودها به طور منظم پخش می شوند. برای مثال، یک سریال تلویزیونی ممکن است هر هفته یک اپیزود جدید داشته باشد. این زمان بندی منظم به مخاطبان کمک می کند تا به تماشای سریال عادت کنند. انواع اپیزودها 1. اپیزودهای پیلوت (Pilot Episodes) : - اولین قسمت از یک سریال که به عنوان نمونه ای از آنچه قرار است ارائه شود، ساخته می شود. اپیزود پیلوت معمولاً برای جذب سرمایه گذاران و شبکه های تلویزیونی تولید می شود. 2. اپیزودهای مستقل (Standalone Episodes) : - اپیزودهایی که داستانی مستقل دارند و برای فهمیدن آنها نیازی به دیدن اپیزودهای قبل یا بعد ندارید. این نوع اپیزودها معمولاً در سریال های علمی-تخیلی یا سریال های جنایی مشاهده می شوند. 3. اپیزودهای پیوسته (Serial Episodes) : - این اپیزودها بخشی از یک داستان مداوم هستند و برای درک کامل داستان، باید اپیزودهای قبلی را تماشا کرده باشید. سریال های درام و برخی سریال های فانتزی معمولاً از این نوع اپیزودها استفاده می کنند. مثال ها - سریال تلویزیونی : هر قسمت از `بازی تاج و تخت` (Game of Thrones) یک اپیزود است که بخشی از داستان کلی سریال را پیش می برد. - پادکست : هر قسمت از یک پادکست مانند `Serial` یک اپیزود است که به یک موضوع خاص پرداخته یا بخشی از یک داستان بزرگتر را روایت می کند. - رادیو : هر قسمت از یک نمایش رادیویی مانند `The Archers` یک اپیزود است که به اتفاقات روزمره شخصیت های آن می پردازد. اپیزودها به عنوان واحدهای ساختمانی اصلی در تولید محتوای سریالی به شمار می آیند و نقش مهمی در ساختاردهی و روایت داستان ها دارند.
اسفرزه، گیاهی بیابانی از خانوادۀ بارهنگ با دانه های ریز قهوه ای رنگ و لعاب دار که مصرف دارویی دارد، اسبغول، اسپرزه، اسپغول، اسپیوش، اسفیوش، بزرقطونا، بشولیون، بنگو، روف، سابوس، شکم پاره
اِسفَرزه، گیاهی بیابانی از خانوادۀ بارهنگ با دانه های ریز قهوه ای رنگ و لعاب دار که مصرف دارویی دارد، اَسبغول، اِسپَرزه، اَسپغول، اِسپیوش، اَسفیوش، بَزرِقَطونا، بِشولِیون، بَنگو، روف، سابوس، شِکَم پاره
کشک، ماده ای جامد یا مایع از انواع لبنیات که از جوشاندن دوغ تهیه می شود، کتخ، تیکوز، کتغ، قروت قره قروت، مادۀ خوراکی ترش مزه که از جوشاندۀ غلیظ شدۀ آب ماست تهیه می شود، ریخبین، لیولنگ، رخبین، ترپک، هبولنگ، پینو، هلباک، ترف، کشک سیاه
کَشک، ماده ای جامد یا مایع از انواع لبنیات که از جوشاندن دوغ تهیه می شود، کَتَخ، تیکوز، کَتَغ، قُروت قَرَه قُروت، مادۀ خوراکی ترش مزه که از جوشاندۀ غلیظ شدۀ آب ماست تهیه می شود، ریخبین، لیولَنگ، رُخبین، تَرپَک، هبولَنگ، پینو، هَلباک، تَرف، کَشکِ سیاه
پیوستن، اتصال، پیوستگی، همبستگی، ازدواج، وصلت مثلاً پیوندتان مبارک باد در علم زیست شناسی اتصال جوانه یا شاخۀ درختی به شاخه یا ساقۀ درخت دیگر که از همان نوع یا شبیه آن باشد و این عمل برای تبدیل میوه های پست و نامرغوب به میوه های درشت و خوب و ازدیاد میوۀ درخت صورت می گیرد رابطۀ خوب مثلاً پیوند دوستی، خویشی، خویش و تبار، عهد، پیمان، وصله پیوند اسکنه ای: در کشاورزی پیوندی که در آن تنۀ درخت جوان را به ارتفاع ۲۰ سانتی متر از روی زمین قطع می کنند، بعد ته مانده را شکاف می دهند و شاخۀ پیوند را میان شکاف می گذارند و می بندند، موسم پیوند زدن درختان غالباً از ۱۵ اسفند است تا ۱۵ فروردین، پیوند شکافی پیوند بریدن: پاره کردن رشتۀ اتصال و به هم بستگی، قطع خویشی و قرابت پیوند پذیرفتن: قبول پیوند کردن، قبول به هم بستگی، خویشی و دوستی کردن پیوند جستن: پیوستگی خواستن، وصل جستن، خویشی خواستن پیوند خواستن: پیوند جستن، پیوستگی خواستن، وصل جستن، خویشی خواستن پیوند خوردن: در علم زیست شناسی پیوند یافتن درخت، قبول پیوند کردن درخت، در پزشکی متصل شدن عضو پیوند خورده پیوند داشتن: پیوستگی داشتن، دارای پیوند بودن پیوند زدن: در پزشکی قرار دادن عضو سالم به جای عضو ضایع شده مانند جایگزین کردن قلب سالم به جای قلب معیوب یا قرار دادن کلیۀ سالم به جای کلیۀ از کار افتاده، پیوند اعضا پیوند ساختن: وصلت کردن، خویشی و قرابت کردن پیوند شکافی: پیوند اسکنه ای، در کشاورزی پیوندی که در آن تنۀ درخت جوان را به ارتفاع ۲۰ سانتی متر از روی زمین قطع می کنند، بعد ته مانده را شکاف می دهند و شاخۀ پیوند را میان شکاف می گذارند و می بندند، موسم پیوند زدن درختان غالباً از ۱۵ اسفند است تا ۱۵ فروردین پیوند شکمی: در علم زیست شناسی پیوندی که در آن پوست شاخۀ درختی را که می خواهند پیوند بزنند شکاف کوچکی می دهند و جوانه ای را که از درخت دیگر جدا کرده اند در آن شکاف قرار می دهند و اطرافش را با نواری از پوست درخت می بندند تا بگیرد پیوند کردن: متصل کردن، وصل کردن، در علم زیست شناسی پیوند زدن درخت، ملحق ساختن دو تکۀ جداشده به یکدیگر، در پزشکی پیوند زدن، وصلت کردن، ازدواج کردن پیوند گرفتن: قبول پیوند کردن، پیوند پذیرفتن پیوند گسستن: پیوند بریدن، پاره کردن رشتۀ اتصال و به هم بستگی، قطع خویشی و قرابت پیوند گسلیدن: پیوند بریدن، پاره کردن رشتۀ اتصال و به هم بستگی، قطع خویشی و قرابت پیوند گسیختن: پیوند بریدن، پاره کردن رشتۀ اتصال و به هم بستگی، قطع خویشی و قرابت پیوند لوله ای: در کشاورزی پیوندی که در آن پوست جوانه دار شاخۀ درخت را به شکل لولۀ کوتاه درمی آورند و به شاخۀ دیگر که پوست آن را به همان اندازه کنده باشند پیوند می کنند پیوند مریم: در علم زیست شناسی درختی با برگ های دراز خوش بو شبیه برگ بید، چوب آن نیز خوشبو است، در طب قدیم در مداوای تنگی نفس و برای تقویت کبد، درمان سیروز و دفع کرم معده به کار می رفته
پیوستن، اتصال، پیوستگی، همبستگی، ازدواج، وصلت مثلاً پیوندتان مبارک باد در علم زیست شناسی اتصال جوانه یا شاخۀ درختی به شاخه یا ساقۀ درخت دیگر که از همان نوع یا شبیه آن باشد و این عمل برای تبدیل میوه های پست و نامرغوب به میوه های درشت و خوب و ازدیاد میوۀ درخت صورت می گیرد رابطۀ خوب مثلاً پیوند دوستی، خویشی، خویش و تبار، عهد، پیمان، وصله پِیوَند اسکنه ای: در کشاورزی پیوندی که در آن تنۀ درخت جوان را به ارتفاع ۲۰ سانتی متر از روی زمین قطع می کنند، بعد ته مانده را شکاف می دهند و شاخۀ پیوند را میان شکاف می گذارند و می بندند، موسم پیوند زدن درختان غالباً از ۱۵ اسفند است تا ۱۵ فروردین، پیوند شکافی پِیوَند بریدن: پاره کردن رشتۀ اتصال و به هم بستگی، قطع خویشی و قرابت پِیوَند پذیرفتن: قبول پیوند کردن، قبول به هم بستگی، خویشی و دوستی کردن پِیوَند جستن: پیوستگی خواستن، وصل جستن، خویشی خواستن پِیوَند خواستن: پیوند جستن، پیوستگی خواستن، وصل جستن، خویشی خواستن پِیوَند خوردن: در علم زیست شناسی پیوند یافتن درخت، قبول پیوند کردن درخت، در پزشکی متصل شدن عضو پیوند خورده پِیوَند داشتن: پیوستگی داشتن، دارای پیوند بودن پِیوَند زدن: در پزشکی قرار دادن عضو سالم به جای عضو ضایع شده مانند جایگزین کردن قلب سالم به جای قلب معیوب یا قرار دادن کلیۀ سالم به جای کلیۀ از کار افتاده، پیوند اعضا پِیوَند ساختن: وصلت کردن، خویشی و قرابت کردن پِیوَند شکافی: پیوند اسکنه ای، در کشاورزی پیوندی که در آن تنۀ درخت جوان را به ارتفاع ۲۰ سانتی متر از روی زمین قطع می کنند، بعد ته مانده را شکاف می دهند و شاخۀ پیوند را میان شکاف می گذارند و می بندند، موسم پیوند زدن درختان غالباً از ۱۵ اسفند است تا ۱۵ فروردین پِیوَند شکمی: در علم زیست شناسی پیوندی که در آن پوست شاخۀ درختی را که می خواهند پیوند بزنند شکاف کوچکی می دهند و جوانه ای را که از درخت دیگر جدا کرده اند در آن شکاف قرار می دهند و اطرافش را با نواری از پوست درخت می بندند تا بگیرد پِیوَند کردن: متصل کردن، وصل کردن، در علم زیست شناسی پیوند زدن درخت، ملحق ساختن دو تکۀ جداشده به یکدیگر، در پزشکی پیوند زدن، وصلت کردن، ازدواج کردن پِیوَند گرفتن: قبول پیوند کردن، پیوند پذیرفتن پِیوَند گسستن: پیوند بریدن، پاره کردن رشتۀ اتصال و به هم بستگی، قطع خویشی و قرابت پِیوَند گسلیدن: پیوند بریدن، پاره کردن رشتۀ اتصال و به هم بستگی، قطع خویشی و قرابت پِیوَند گسیختن: پیوند بریدن، پاره کردن رشتۀ اتصال و به هم بستگی، قطع خویشی و قرابت پِیوَند لوله ای: در کشاورزی پیوندی که در آن پوست جوانه دار شاخۀ درخت را به شکل لولۀ کوتاه درمی آورند و به شاخۀ دیگر که پوست آن را به همان اندازه کنده باشند پیوند می کنند پِیوَند مریم: در علم زیست شناسی درختی با برگ های دراز خوش بو شبیه برگ بید، چوب آن نیز خوشبو است، در طب قدیم در مداوای تنگی نفس و برای تقویت کبد، درمان سیروز و دفع کرم معده به کار می رفته
هر یک از دو حفره که در استخوان پیشانی قرار دارند، در ریاضیات یکی از نسبت های مثلثاتی که با علامت sin نشان داده می شود، در ریاضیات نسبت ضلع رو به روی زاویۀ حاده در مثلث قائم الزاویه به وتر، جیب
هر یک از دو حفره که در استخوان پیشانی قرار دارند، در ریاضیات یکی از نسبت های مثلثاتی که با علامت sin نشان داده می شود، در ریاضیات نسبت ضلع رو به روی زاویۀ حاده در مثلث قائم الزاویه به وتر، جیب
بلغت یونانی رستنی باشد که بیشتر در آبهای ایستاده روید و آنرا به عربی جرجیرالماء و کرفس الماء و قرهالعین گویند. برگ آن ببرگ نعناع ماند، لیکن بزرگتر از آن است. (برهان). قرهالعین. (تحفۀ حکیم مؤمن)
بلغت یونانی رستنی باشد که بیشتر در آبهای ایستاده روید و آنرا به عربی جرجیرالماء و کرفس الماء و قرهالعین گویند. برگ آن ببرگ نعناع ماند، لیکن بزرگتر از آن است. (برهان). قرهالعین. (تحفۀ حکیم مؤمن)
دهی جزء دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت. واقع در جنوب خاوری رودبار و در 9 هزارگزی باختر شوئیل. کوهستانی، سردسیر. دارای 210 تن سکنه. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات، شغل اهالی آنجا زراعت و کسب و شال بافی. راه آن مالرو و صعب العبور است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت. واقع در جنوب خاوری رودبار و در 9 هزارگزی باختر شوئیل. کوهستانی، سردسیر. دارای 210 تن سکنه. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات، شغل اهالی آنجا زراعت و کسب و شال بافی. راه آن مالرو و صعب العبور است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
کسی که جمشید را با اره به دو نیم کرد، و از پیکهای اهریمن خوانده شده است. (از فرهنگ ایران باستان ص 75). در فصل 31 بندهشن در فقرۀ 5 آمده است ’سپیتور’ برادر جمشید است که با آژی دهاک (ضحاک) جمشید را کشت. (ااز یشتها ج 1 ص 187)
کسی که جمشید را با اره به دو نیم کرد، و از پیکهای اهریمن خوانده شده است. (از فرهنگ ایران باستان ص 75). در فصل 31 بندهشن در فقرۀ 5 آمده است ’سپیتور’ برادر جمشید است که با آژی دهاک (ضحاک) جمشید را کشت. (ااز یشتها ج 1 ص 187)
رودخانه ای است از آذربایجان که بر دیلمان و گیلان گذرد. (برهان) (آنندراج). رودی است معروف مابین قزوین و گیلان. (رشیدی). رودی است عظیم که میان گیلان ببردو بدریای خزران افتد. (حدود العالم) : و چون آن رود از این دیه بگذرد برودی دیگر پیوندد که آن را سپیدرود گویند. (سفرنامۀ ناصرخسرو ص 6). اندر سنۀ خمس و اربعمائه (405 هجری قمری) بدر حسنو را با خوشین مسعود کارزار افتاد بکنار سپیدرود. (مجمل التواریخ و القصص ص 401). بدر حسنو کشته شد بر جایی که آن را گوش خد خوانند بر کنار سپیدرود. (ایضاً ص 410). این بحرسپیدجای ماندم زآن سوی سپیدرود راندم. تحفه العراقین (از شرفنامه)
رودخانه ای است از آذربایجان که بر دیلمان و گیلان گذرد. (برهان) (آنندراج). رودی است معروف مابین قزوین و گیلان. (رشیدی). رودی است عظیم که میان گیلان ببُرَدو بدریای خزران افتد. (حدود العالم) : و چون آن رود از این دیه بگذرد برودی دیگر پیوندد که آن را سپیدرود گویند. (سفرنامۀ ناصرخسرو ص 6). اندر سنۀ خمس و اربعمائه (405 هجری قمری) بدر حسنو را با خوشین مسعود کارزار افتاد بکنار سپیدرود. (مجمل التواریخ و القصص ص 401). بدر حسنو کشته شد بر جایی که آن را گوش خد خوانند بر کنار سپیدرود. (ایضاً ص 410). این بحرسپیدجای ماندم زآن سوی سپیدرود راندم. تحفه العراقین (از شرفنامه)
حشره ایست از راسته قاب بالان که بدنی کشیده و قهوه یی دارد و بالهایش نیز همرنگ بدن میباشد. دو بال جلو این جانور ضخیم و مانند دو قاب روی بالهای نازک عقب را می پوشاند. قطعات دهنی وی از نوع جونده است. سوسک بیشتر شبها از لانه خارج شده از خرده ریز غذا ها تغذیه میکند و چون حامل نطفه میکربهای مختلف است جانوری موذی و خطرناک است سپیرک سپیرو. یا سوسک طلایی. حشره ایست از راسته قاب بالان که در حدود 25 گونه از آن شناخته شده حشره ایست سنگین و کندرو برنگ طلایی مایل به قرمز شکمش مایل به سفیدی است و در انتهای شکمش نوع آلت نوک تیزی جهت حفر زمین قرار دارد. نوزاد این حشره و همچنین حشره بالغ علفخوارند و بیشتر به مزارع چغندر و چغندر قند حمله میکنند زنبور طلایی
حشره ایست از راسته قاب بالان که بدنی کشیده و قهوه یی دارد و بالهایش نیز همرنگ بدن میباشد. دو بال جلو این جانور ضخیم و مانند دو قاب روی بالهای نازک عقب را می پوشاند. قطعات دهنی وی از نوع جونده است. سوسک بیشتر شبها از لانه خارج شده از خرده ریز غذا ها تغذیه میکند و چون حامل نطفه میکربهای مختلف است جانوری موذی و خطرناک است سپیرک سپیرو. یا سوسک طلایی. حشره ایست از راسته قاب بالان که در حدود 25 گونه از آن شناخته شده حشره ایست سنگین و کندرو برنگ طلایی مایل به قرمز شکمش مایل به سفیدی است و در انتهای شکمش نوع آلت نوک تیزی جهت حفر زمین قرار دارد. نوزاد این حشره و همچنین حشره بالغ علفخوارند و بیشتر به مزارع چغندر و چغندر قند حمله میکنند زنبور طلایی
یونانی تازی گشته گورگیا از گیاهان گورگیا. توضیح: مولف برهان این کلمه را اشتباها مرادف با مصطکی ذکر کرده چون یکی از مرادفات این گیاه ثیل مکی است ممکن است که مکی بغلط در کتابت مصطکی شده (مصطکی صمغ درخت پسته وحشی (بنه) است که بنام سقز معروف است)
یونانی تازی گشته گورگیا از گیاهان گورگیا. توضیح: مولف برهان این کلمه را اشتباها مرادف با مصطکی ذکر کرده چون یکی از مرادفات این گیاه ثیل مکی است ممکن است که مکی بغلط در کتابت مصطکی شده (مصطکی صمغ درخت پسته وحشی (بنه) است که بنام سقز معروف است)
پیوستگی، اتصال، بستگی، وصلت، خویشاوند، قوم، رشته هایی که ماهیچه ها را به یکدیگر متصل می کنند، وصل کردن شاخه درختی به درختی دیگر از همان نوع که میوه هایش نامرغوب است، برای بهتر شدن میوه ها، ترکیب
پیوستگی، اتصال، بستگی، وصلت، خویشاوند، قوم، رشته هایی که ماهیچه ها را به یکدیگر متصل می کنند، وصل کردن شاخه درختی به درختی دیگر از همان نوع که میوه هایش نامرغوب است، برای بهتر شدن میوه ها، ترکیب