جدول جو
جدول جو

معنی سپیرو - جستجوی لغت در جدول جو

سپیرو(سَ)
بمعنی سپیرک است که جانوری باشد پردار و سرخ رنگ و بیشتر در حمامهای نمناک متکوّن میشود. (برهان). و رجوع به سپیرک شود
لغت نامه دهخدا
سپیرو
حشره ایست از راسته قاب بالان که بدنی کشیده و قهوه یی دارد و بالهایش نیز همرنگ بدن میباشد. دو بال جلو این جانور ضخیم و مانند دو قاب روی بالهای نازک عقب را می پوشاند. قطعات دهنی وی از نوع جونده است. سوسک بیشتر شبها از لانه خارج شده از خرده ریز غذا ها تغذیه میکند و چون حامل نطفه میکربهای مختلف است جانوری موذی و خطرناک است سپیرک سپیرو. یا سوسک طلایی. حشره ایست از راسته قاب بالان که در حدود 25 گونه از آن شناخته شده حشره ایست سنگین و کندرو برنگ طلایی مایل به قرمز شکمش مایل به سفیدی است و در انتهای شکمش نوع آلت نوک تیزی جهت حفر زمین قرار دارد. نوزاد این حشره و همچنین حشره بالغ علفخوارند و بیشتر به مزارع چغندر و چغندر قند حمله میکنند زنبور طلایی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سپیدرو
تصویر سپیدرو
آنکه چهره ای سفید و درخشان دارد، روسفید، سپیدرخ، سپیدچهره، کنایه از مردم نیکوکار، کنایه از سربلند، سرفراز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپیرک
تصویر سپیرک
نوعی سوسک سرخ رنگ و بال دار که در حمام و جاهای نمناک پیدا می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
آنکه از پی دیگری می رود، ازپی رونده، تابع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
کیسه، کیسۀ پول
نوعی سرو کوهی در جنگل های شمال ایران
فرهنگ فارسی عمید
(سَ / سِ)
سپیدچهره و سپیدپوست. مقابل سیاه رو:
همچون بیاض چشم سیاهان خوش نگاه
هند از غریب زادۀ ایران سپیدروست.
میرزا طاهر (از آنندراج).
رجوع به سپیدروی شود، بمجاز، بمعنی سربلند. سرفراز. سرافراز:
سپیدرویم چون روز تا بمدحت تو
سیاه کردم چون شب دفاتر الواح.
مسعودسعد.
، کنایه از مردم نیک، بر خلاف سیه روی، و آن را سپیدکار نیز گویند، و روسپید مثله. (آنندراج). سرافراز. مفتخر برای حسن عملی. رجوع به سفیدرو و سپیدروی شود، کنایه از شکفته رو و سرخ رو. (آنندراج). خوشحال. خندان. شکفته:
دایم دلم ز باد نکویان سپیدروست
مانند میزبان که ز مهمان سفیدروست.
میرزا طاهر وحید (از آنندراج).
رجوع به سفیدرو و سفیدروی شود
لغت نامه دهخدا
(سِ)
اسقیروس و سرطان صلب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
حشره ایست از راسته قاب بالان که بدنی کشیده و قهوه یی دارد و بالهایش نیز همرنگ بدن میباشد. دو بال جلو این جانور ضخیم و مانند دو قاب روی بالهای نازک عقب را می پوشاند. قطعات دهنی وی از نوع جونده است. سوسک بیشتر شبها از لانه خارج شده از خرده ریز غذا ها تغذیه میکند و چون حامل نطفه میکربهای مختلف است جانوری موذی و خطرناک است سپیرک سپیرو. یا سوسک طلایی. حشره ایست از راسته قاب بالان که در حدود 25 گونه از آن شناخته شده حشره ایست سنگین و کندرو برنگ طلایی مایل به قرمز شکمش مایل به سفیدی است و در انتهای شکمش نوع آلت نوک تیزی جهت حفر زمین قرار دارد. نوزاد این حشره و همچنین حشره بالغ علفخوارند و بیشتر به مزارع چغندر و چغندر قند حمله میکنند زنبور طلایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
تابع، مقتدی، مقلد، پس رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیرو
تصویر سیرو
خارپشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
پیر کوچک اندام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
کیسه، کیسه پول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
((پَ یا پِ رُ یا رَ))
پس رو، دنبال رو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
مرید، طرفدار، تابع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
Following
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
suivant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
ถัดไป
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
anayefuata
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
takip eden
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
다음의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
次の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
הבא
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
अनुसरणीय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
mengikuti
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
folgend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
volgend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
siguiente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
seguente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
seguinte
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
跟随的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
następny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
наступний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
следующий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
অনুসরণকারী
دیکشنری فارسی به بنگالی