جدول جو
جدول جو

معنی سپیتور - جستجوی لغت در جدول جو

سپیتور
(سِ پیتْ وَ)
کسی که جمشید را با اره به دو نیم کرد، و از پیکهای اهریمن خوانده شده است. (از فرهنگ ایران باستان ص 75). در فصل 31 بندهشن در فقرۀ 5 آمده است ’سپیتور’ برادر جمشید است که با آژی دهاک (ضحاک) جمشید را کشت. (ااز یشتها ج 1 ص 187)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سپیدار
تصویر سپیدار
(دخترانه)
درخت سفید، درختی از خانواده بید با برگهای براق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سپینود
تصویر سپینود
(دخترانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر شنگل هندی و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
عضو مجلس سنا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپیدار
تصویر سپیدار
درختی راست و بلند که پوست و چوب آن سفید است و در اغلب نقاط ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد، چون تنه اش راست و صاف و بلند است در کارهای نجاری و ساختن سقف خانه ها و تیر و ستون چوبی به کار می رود
سفیدار، سفیددار، اسفیدار، تبریزی، پلت، پلخدار، سفیدپلت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپیدوا
تصویر سپیدوا
آش سفید، آش ماست، شوربا، سپیدبا، اسفیدباج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپیتاک
تصویر سپیتاک
سفیداب، گرد سفیدی که از روی و برخی مواد دیگر گرفته می شود و در نقاشی به کار می رود، سفیداب روی، اکسید روی، پودر سفیدی که زنان به صورت خود می مالند، سپیده، سپیداب، سپتاک، باروق، سپیداج، اسفیداج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپیدرو
تصویر سپیدرو
آنکه چهره ای سفید و درخشان دارد، روسفید، سپیدرخ، سپیدچهره، کنایه از مردم نیکوکار، کنایه از سربلند، سرفراز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپیدگر
تصویر سپیدگر
سفیدگر، آنکه ظرف های مسی را قلع اندود و سفید می کند، رویگر، سفیدکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپیتاک
تصویر سپیتاک
فاشرا، گیاهی خاردار با تارهایی شبیه تاک و میوه ای سرخ رنگ و خوشه دار به اندازۀ نخود که به گیاهان و اشیای نزدیک خود می پیچد و مصرف دارویی دارد
سپیدتاک، سفیدتاک، سیاه دارو، ماردارو، هزارشاخ، هزارکشان، هزارجشان، هزارافشان، ارجالون، بروانیا
فرهنگ فارسی عمید
درختی است از تیره بیدها که در نیمکره شمالی گونه های مختلفش فراوان میروید. درختی است دو پایه و گلهایش کاملا برهنه و بدون جام و کاسه و پرچمها یا مادگی فقط برکگ کوچکی در بغل دمگل خود دارند گل نر این گیاه دارای پرچمهای زیاد و گل ماده دارای دو برچه است و دانه هایش کرکهای ریزی دارد جوانه های سپیدار آلوده با ماده صمغی چسبنده است. بلندی آن بالغ بر 20 متر میشود و محیط دایره اش تا 3 متر میرسد. پشت پهنک برگ سپیدار سفید رنگ است و چون تنه اش مستیما رشد میکند از آن برای ساختن تیر و ستون چوبی استفاده میکنند حور حورازرق غرب ابودقیق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
وکیل مجلس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپیدار
تصویر سپیدار
((س))
درختی است از تیره بیدها دارای گونه های مختلف، دو پایه و گل هایش کاملاً برهنه و بدون جام و کاسه و پرچم یا مادگی فقط برگک کوچکی در بغل دمگل خود دارد. بلندی آن تا بیست متر می رسد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سپیتاک
تصویر سپیتاک
((س یا سَ))
سفیداب، پودر سفیدی که زنان به صورت خود مالند، گرد سفیدی که از بعضی مواد گرفته می شود و در نقاشی مورد استفاده قرار می گیرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
((س))
عضو مجلس سنا، نماینده مجلس اعیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادیتور
تصویر ادیتور
((اِ))
ویراستار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سپیدپر
تصویر سپیدپر
آق پر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ادیتور
تصویر ادیتور
ویرایشگر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سپیدار
تصویر سپیدار
آق کرنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
Senator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
sénateur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
סנאטור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
상원의원
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
senator
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
सीनेटर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
senator
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
senador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
senador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
senatore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
参议员
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
senator
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
сенатор
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
Senator
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
сенатор
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سناتور
تصویر سناتور
上院議員
دیکشنری فارسی به ژاپنی