جدول جو
جدول جو

معنی سپرکش - جستجوی لغت در جدول جو

سپرکش
(نَ تَ / تِ)
سپردار. (ناظم الاطباء) : روزی سخت باشکوه بود وحاجبی و چند سپاهدار و سپرکشان. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 376). قریب سی سپر به زر و سیم دیلمان و سپرکشان در پیش او می کشیدند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 133).
تیغها صیقل خورشید سپرکش گردند
نیزه ها دامن گردون زره ور گیرند.
سیدحسن غزنوی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرکش
تصویر سرکش
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از موسیقیدانان دربار خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
گردنکش، یاغی، نافرمان، کنایه از توانا، قوی، زورمند، برای مثال منم سرکشی گفت از ایران سپاه / چو شب تیره شد بازماندم ز شاه (فردوسی - ۶/۴۲۶)، کنایه از سرافراز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپرک
تصویر سپرک
اسپرک، گیاهی علفی یکساله با برگهای دراز، گلهای زرد و میوۀ کپسولی که در رنگرزی به کار می رود، ورس، اسفرک، زریر
فرهنگ فارسی عمید
(سُ تُ کِ)
برآشفتن، جلال باشد که در مقابل شکفتن و جمال است. (برهان). به معنی جلال است چه صفات جمال و هر چه در آن قهر و جبر باشد آن را صفات جلال گفته اند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(پُ کِ)
عامیانه، بزودی و شتابان، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نام محلی در درۀ کتول که در آنجا سروکش بومی است و جنگلی کوچک دارد. پایگاه و بوم این درخت نزد علمای فن مجهول بود تا در سال 1317 هجری قمریپرفسور گا او با جنگل کوچک آنرا در سروکش واقع در درۀ کتول یافت و اسم آن محل هم سورکش است. نام محلی در درۀ کتول. و موطن اصلی درخت سور (نوش) سورکش است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
همان اسپریس یعنی میدان. (رشیدی). رجوع به اسپریس و سپریس شود
لغت نامه دهخدا
نام علتی است از قسم جوششی که بر روی طفلان و کودکان پدید آید سپر کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
نافرمان، مغرور، گردنکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپرک
تصویر سپرک
((س پَ رَ))
زریر، گیاهی است زرد رنگ که از آن برای رنگ کردن جامه استفاده می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
((سَ. کَ یا کِ))
عاصی، یاغی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
یاغی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
متمرّدٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
Insubordinate, Hotheaded
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
colérique, insubordonné
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
aceleci, itaatsiz
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
短気な , 反抗的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
রেগে থাকা , অবাধ্য
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
hasira, asiye tiifu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
หัวร้อน , ดื้อ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
성급한 , 불순종하는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
غصے سے بھرپور , نافرمان
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
חם מזג , סרבן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
irascible, desobediente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
cepat marah, tidak patuh
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
गुस्सैल , अवज्ञाकारी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
opvliegend, ongehoorzaam
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
irascibile, insubordinato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
irascível, insubordinado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
wybuchowy, niesubordynowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
запальний , непокірний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
hitzig, ungehorsam
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
вспыльчивый , непокорный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرکش
تصویر سرکش
暴躁的 , 不服从的
دیکشنری فارسی به چینی