جدول جو
جدول جو

معنی سویور - جستجوی لغت در جدول جو

سویور
آلودگی، (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنیور
تصویر سنیور
از القاب و عناوین اشرافی اروپایی
فرهنگ فارسی عمید
(سَ دی وَ)
از قراء مرو است. (معجم البلدان). نام شهری است بهندوستان. (فرهنگ اسدی نخجوانی) :
وآن پول سدیور ز همه بار عجب تر
کز هیکل او کوه شود ساحت بیدا.
عنصری
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان آغمیون بخش مرکزی شهرستان سراب، دارای 714 تن سکنه، آب آن از نهر سویون چای، محصول آنجا غلات، حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
جمع واژۀ سیر، دوال چرم. (آنندراج) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
از انواع تیره ناژویان (مخروطیان) که میوه های کروی دارد و در نقاط مرطوب میروید. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 302)
لغت نامه دهخدا
یا سوگور و ملنگ. حالت سگها وقتی که بر اثر تحریک به جنبش در آیند، حالتی که به انسان دهد در صورتی که چیزی مطلوب را به چشم بیند ولی دستش از آن کوتاه باشد (یکی بود و یکی نبود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیور
تصویر سیور
گونه ای سرو که آن را سرو خمره یی نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی گیاه وحشی، نام مرتعی در آمل
فرهنگ گویش مازندرانی