- سویل (دخترانه)
- دوست داشته شده
معنی سویل - جستجوی لغت در جدول جو
- سویل
- همتا همانند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیاراستن
آراستن چیزی برای گمراه ساختن و فریب دادن، اغوا کردن، به گمراهی افکندن
دراز
پرسش
جنبه، وجه
مکر و حیله را گویند
خشک گیاه خشک
جنبش
آواز مرغان صفیر
خواهنده
راه و روش طریق
هاریز
گواه، پابندان، آهنگ (قصد)، بر گردانیدگی
بالای پیشانی
بهره نصیب
پرده چادر در چادر، پرده کجاوه
تیغ آخته، خوار گشته، می ناب، کوهان اشتر، نو زاده
پایین، کم بهره مرد پست زبون، بدبخت
فرسوده، جامه کهنه، ته آب در تالاب
وستر کهنه (وستر عبا)
شیزک از گیاهان
منسوب به سو از مردم سو
راستی و برابری، همواری
آرد سپید جویا گندم از ریشه پارسی ساغک (ساگ یا ساغ کوچک) آرد نرم (از جو گندم و غیره)، جمع اسوقه، شراب خمر
غفلت و آگاه نبودن
سیاهک
کلید برق
سلسله، پی در پی، پیاپی
جامسه ژاژاک لوبیای چینی از گیاهان پشمه لوبیا (گویش گیلکی)
ستاره ایست که در طلوع آن فواکه رسیده شوند و گرما باخر رسد، ستاره ای است معروف