جدول جو
جدول جو

معنی سوگند - جستجوی لغت در جدول جو

سوگند
(دخترانه)
شاهد گرفتن خدا یا بزرگی را گویند، قسم
تصویری از سوگند
تصویر سوگند
فرهنگ نامهای ایرانی
سوگند
قسم
تصویری از سوگند
تصویر سوگند
فرهنگ واژه فارسی سره
سوگند
قسم، اقرار و اعترافی که شخص از روی شرف و ناموس خود میکند و خدا یا بزرگی را شاهد گیرد
فرهنگ لغت هوشیار
سوگند
((سَ یا سُ گَ))
قسم، اقرار و اعترافی که شخص از روی شرف و ناموس خود می کند و خدا یا بزرگی را شاهد می گیرد، گوگرد (سوگند خوردن در قدیم خوردن آب آمیخته با گوگرد بوده است. برای تشخیص گناهکار از بی گناه
تصویری از سوگند
تصویر سوگند
فرهنگ فارسی معین
سوگند
قسم و عهد، در اوستا، سئوکنته به معنی گوگرد است و سوگند خوردن یعنی خوردن گوگرد که نوعی آزمایش برای تشخیص گناهکار یا بی گناه بوده که در قدیم مقداری آب آمیخته به گوگرد به متهم می خورانیدند و از تاثیر آن گناهکار بودن یا بی گناهی او را تعیین می کردند
سوگند بقراط: سوگند پزشکی، قسمی که پزشک یاد می کند که وظیفه خود را نسبت به بیمار به درستی انجام بدهد
سوگند پزشکی: قسمی که پزشک یاد می کند که وظیفه خود را نسبت به بیمار به درستی انجام بدهد
سوگند خوردن: قسم یاد کردن
سوگند دادن: قسم دادن
تصویری از سوگند
تصویر سوگند
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بوگند
تصویر بوگند
آنکه بسیار متعفن است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوگند
تصویر نوگند
((نُ گَ))
نورسته، نوخاسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوند
تصویر سوند
میله جراحی جهت بیرون کشیدن ادرار از مثانه
فرهنگ لغت هوشیار
میلۀ توخالی که در زخم فروبرند تا مقداری از آن را بیرون بیاورند و ببینند از چه نوع است، لوله ای باریک که برای داخل کردن مایعی به بدن یا خارج ساختن مایعی از بدن مانند بیرون کشیدن ادرار از مثانه به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوگند خوردن
تصویر سوگند خوردن
قول دادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سوگند یاد کردن
تصویر سوگند یاد کردن
قسم خوردن سوگند خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
ورقه ای مبتنی بر قسم، شعری که در آن شاعر انواع سوگندها را یاد کند: و کمال اسمعیل اصفهانی را در سوگند نامه و غیر آن استعارات لطیف و ایهامات خوش است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوگند دادن
تصویر سوگند دادن
قسم دادن، تحلیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوگند خوردن
تصویر سوگند خوردن
قسم خوردن سوگند یاد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوگند خوار
تصویر سوگند خوار
کسی که قسم یاد کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوگند خوار
تصویر سوگند خوار
آنکه به خدا، قرآن، پیغمبر، یکی از امامان یا شخص دیگر قسم یاد کند، کسی که سوگند بخورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوگند دادن
تصویر سوگند دادن
قسم دادن، کسی را سوگند دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوگند پزشکی
تصویر سوگند پزشکی
قسمی که پزشک یاد می کند که وظیفه خود را نسبت به بیمار به درستی انجام بدهد، سوگند بقراط
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوگند بقراط
تصویر سوگند بقراط
قسمی که پزشک یاد می کند که وظیفه خود را نسبت به بیمار به درستی انجام بدهد، سوگند پزشکی
فرهنگ فارسی عمید
((~ بُ))
سوگندی که پزشکان یاد می کنند تا وظیفه خود را به درستی انجام دهند و آن منسوب است به بقراط پزشک معروف سده پنجم پیش از میلاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوگند خوردن
تصویر سوگند خوردن
قسم یاد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوگندنامه
تصویر سوگندنامه
نوشته ای که در آن قسم یاد کنند، شعری که در آن شاعر قسم را بیاورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم سوگند
تصویر هم سوگند
کسی که با دیگری عهد و پیمان بسته و سوگند خورده باشد، هم قسم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم سوگندی
تصویر هم سوگندی
با هم سوگند خوردن هم قسمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم سوگند
تصویر هم سوگند
کسی که با دیگری سوگند خورده که امری را با هم انجام دهند، هم قسم
فرهنگ لغت هوشیار