جدول جو
جدول جو

معنی سوندخور - جستجوی لغت در جدول جو

سوندخور
(دِ)
دهی است جزء دهستان دیزمار باختری بخش ورزقان شهرستان اهر. دارای 176 تن سکنه. آب آن از رود خانه گلو و چشمه. محصول آنجا غلات و سردرختی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خودخور
تصویر خودخور
ویژگی کسی که بسیار غصه می خورد و رنج خود را آشکار نمی کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
آنچه سود و بهره بدهد، هر چیزی که از آن سود و بهره به دست آید، سوداگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سمندور
تصویر سمندور
سمندر، جانوری با دم بلند و دست و پای کوتاه شبیه مارمولک که در آب و خشکی زندگی می کند و در مکان های تاریک و مرطوب به سر می برد،
جانوری افسانه ای که درون آتش زندگی می کند، اسمندر، سامندر
فرهنگ فارسی عمید
(تَ / تِ)
رباخوار. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بَ تَ / تِ)
کسی که سوگند خورد. (آنندراج). قسم خورنده. حلاّف. (مهذب الاسماء) :
کند سوگند بسیار آشکارا
دروغ اندیشی سوگندخوارا.
جامی
لغت نامه دهخدا
(بَ / بِ فُ)
آنچه افسون در او اثر نکند و یا افسون را از میان ببرد:
ید بیضای شاه موسی وار
اژدهای فسون خور اندازد.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(گُ سِ)
رباخور. (ناظم الاطباء) : دید یکی سودخور نامش لاوی نشسته. (دیاتسارون ص 52). با سودخوران وبا گنهکاران میخورد و می آشامد. (دیاتسارون ص 52)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سود خور
تصویر سود خور
ربا خوار، باجگیر
فرهنگ لغت هوشیار
جانوری از رده ذوحیاتین دمدار که خود تیره خاصی را به وجود آورده است. این جانور دارای قدی متوسط (حد اکثر 25 سانتی متر) و پوستی تیره رنگ با لکه های زرد تند میباشد. محل زندگی سمندر در اماکن نمناک تاریک و غارها و تغذیه وی از حشرات و کرمهاست. بدنش نسبتا فربه است و بدنی استوانه یی شکل ختم میشود. حیوانی است بی آزار ولی ماده ای لزج از پوست وی ترشح میشود که سوزاننده است سالامندرا سالا ماندر. توضیح گفته اند وی در آتش نمیسوزد و آن اغراق آمیز است
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده یست از راسته ماکیان که در صحاری لای بوته های گون و خارها لانه میسازد و دارای پرواز مقطع و کوتاه ولی سریع می باشد، پرهایش خاکستری تیره و قدش کوچکتر از کبک است. از دانه های بذور مختلف تغذیه میکند. محل زندگیش در آسیای مرکزی و غربی و آسیای صغیر است و در ایران بسیار فراوان بوده است و آنرا جهت استفاده از گوشتش شکار میکنند (متاسفانه به علت شکار بیرون از قاعده در ایران رو به انقراض است) باقرقره قطا سنگ خور سنگ خوار اسفهرود سفرود سنگین خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سودخور
تصویر سودخور
((خُ))
رباخوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خودخور
تصویر خودخور
((~. خُ))
کسی که غصه بسیار می خورد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
ثمر بخش
فرهنگ واژه فارسی سره
رباخوار، سودخوار، نزول خور
متضاد: سودده، نزول ده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بهره خوار، رباخوار، رباخور، سودخور، نزولخوار، نزولخور
متضاد: نزول ده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
Bankable, Profitable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
rentable
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
faida
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
karlı, kârlı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
儲けになる , 儲益のある
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
רווחי , רווחי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
수익성 있는 , 수익성 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
menguntungkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
लाभकारी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
выгодный , прибыльный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
winstgevend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
rentable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
redditizio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
rentável, lucrativo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
有利可图的 , 有利可图的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
dochodowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
прибутковий , вигідний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
lukrativ, profitabel
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سودآور
تصویر سودآور
ทำกำไรได้ , มีกำไร
دیکشنری فارسی به تایلندی