- سومه
- نشانه، ارزش، نشانه چربی
معنی سومه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جنبه، وجه
سریشم
ترسنده هراسان
عهد و پیمان و سوگند
یک دانه سیر، بند شمشیر
معظم هر چیز، کارزار بزرگ، اطراف و گرداگرد شهر. مها گن (بلور)، کوست پروار، سترگ، جنگ بزرگ، بیرون شهر پیرانشهر
مروارید، مهره های سیمین
سیاهی توده آهن
سیاهی، کینه، خشم
چیزی که در چشم کشند، گرد سیاهی که به مژه ها و پلکهای چشم میکشند
سنگ پهن، نازک اندام زن گیاهی است از تیره اسفنجیان که در نواحی گرم و معتدل آسیا و اروپا روید (در خراسان نیز روییده میشود) گیاهی است یکساله و علفی که گلهایش منظم و کاملند و جزو سبزیهای صحرایی در آش و غذاهای مختلف مصرف میشود دانه اش قی آور است قطف سرمج سرمق
وستر کهنه (وستر عبا)
مطلق سوراخ را گویند، سوراخ دبر و قبل
رعیت، مردم فرومایه
که سابقا سپاهیان از علوفه و ماهیانه خود بنویسندگان میدادند
نیرنگ و خدشه
مضمون، بحث، بررسی و آزمایش خشتک جامه و پیراهن
نشان بزرگی و رفعت آن هر یک از فصول یکصد و چهارده گانه قرآن مجید
ساییده شده لمس شده، کوفته سحق شده، خرد شده ریز شده سوده الماس، گداخته مذاب، آغشته باب، اندوده، فرسوده کهنه شده، حک شده، محو شده، سوراخ شده سفته، خرج شده، گرد و غبار
شکوفه، سرشاخه ها
راستی و برابری، همواری
پنگانک پنگان کوچک
بهره، خویشاوندی
پارچه ای چهار گوش که در زیر بغل جامه دوزند بغلک، پارچه مثلث متساوی الساقین که از تریز جامه ببرند تا خشتک را بر آن دوزند
پارچه ای چهار گوش که در زیر بغل جامه دوزند بغلک، پارچه مثلث متساوی الساقین که از تریز جامه ببرند تا خشتک را بر آن دوزند
راه دور راس دور (راس سفر)
برهنگی، رسوایی، جهمرزی (زنا)، بد خویی