جدول جو
جدول جو

معنی سولسولی - جستجوی لغت در جدول جو

سولسولی
معطلی، درنگ
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ماءالعسل، (از فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
این طرف و آن طرف شدن. این سو آن سو رفتن:
پشیمانی بود در هرزه گردی
پریشانی بود در سوبسویی.
مغربی
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش میانکنگی شهرستان زابل، واقع در 4 هزارگزی جنوب خاوری ده دوست محمد، نزدیک مرز افغانستان، جلگه ای، و هوای آن معتدل گرم، و آب آن از رود خانه هیرمند، و محصول آن غلات و لبنیات است، و241 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری میگذرانند، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سولدونی
تصویر سولدونی
جای کثیف و تاریک هولدونی
فرهنگ لغت هوشیار
قرتی، خودآرا، زن صفت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حرکت مورب و کج کجکی، جنبش، حرکت اریب
فرهنگ گویش مازندرانی