جدول جو
جدول جو

معنی سوفسطا - جستجوی لغت در جدول جو

سوفسطا
(فِ)
حکمتی که بنای آن بر وهم باشد. (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به سوفسطائی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوفیا
تصویر سوفیا
(دخترانه)
سوفیه نام پایتخت بلغارستان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سوسا
تصویر سوسا
(دخترانه)
مرکب از سو (روشنایی، نور) + سا (پسوند شباهت و همانندی)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سوفرا
تصویر سوفرا
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری اهل شیراز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سفسطی
تصویر سفسطی
آنکه سفسطه می کند، سوفسطایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوفسطایی
تصویر سوفسطایی
مربوط به سوفسطاییان، مغالطه آمیز، پیرو مکتب سوفسطایی
فرهنگ فارسی عمید
گروهی از فیلسوفان یونانی که در قرن پنجم قبل از میلاد در یونان پدید آمدند و هنگام بحث در مسائل فلسفی، اخلاقی و سیاسی به طریقۀ جدل، مغالطه و سفسطه می پرداختند و معتقد بودند حقایق در نظر انسان نسبی است و به اختلاف حالات نفسیه تغییر می یابد و هر کسی هرچه را حس می کند معتبر می داند، در حالی که دیگران همان امر را طور دیگر ادراک می کنند و اموری که به حس و ادراک درمی آید ثابت نیست از این رو باید معتقد بود که آنچه انسان درک می کند حقیقت نیست، یعنی قائل به حقیقتی نباید بود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سفسطه
تصویر سفسطه
استدلال و قیاس باطل و مغالطه برای دگرگون نشان دادن حقایق، انکار حسیات و بدیهیات
فرهنگ فارسی عمید
(فِ ئی یَ / یِ)
قومی هستند از حکمای باطل. (برهان). آنان که قائل بحقایق اشیاء نیستند. (مفاتیح العلوم). رجوع به سوفسطایی شود
لغت نامه دهخدا
(سَ سَ طَ)
سخن روی اندود. (مهذب الاسماء) ، (اصطلاح فلسفه) قیاسی است مرکب از وهمیات و غرض ازآن مغلوب ساختن خصم است. (از اقرب الموارد). در اصطلاح علوم منطقی قیاس سفسطی بقیاسی میگویند که مرکب ازمقدمات وهمی باشد و آن یکی از صناعات خمس است. رجوع شود به مغالطه و صناعات خمس. (دستور ج 2 ص 169). عبارت از قیاسی است که مرکب باشد از وهمیات و بعضی گفته اند قیاسی است که مرکب از مشبهات باشد. (کشاف اصطلاحات الفنون ص 665) (فرهنگ علوم عقلی دکتر سجادی ص 299)
لغت نامه دهخدا
(سِ سو فَ / فِ)
رجوع به قیاس سفسطی شود
لغت نامه دهخدا
(فِ)
سوفسطائی. سوفسطاییان. استاد. دانشور زبردست. کسی که در امور زندگی هوشمند و زیرک است. خردمند. در اواخر قرن پنجم قبل از میلاد جماعتی از اهل نظر در یونان پیدا شدند که جستجوی کشف حقیقت را ضروری نمیدانستند، بلکه آموزگاری فنون را بر عهده گرفته، شاگردان خویش را در فن جدل و مناظره ماهر میساختند، تا در هرمقام خاصه در مورد مشاجرات سیاسی بتوانند بر خصم غالب شوند. این جماعت بواسطۀ تتبع و تبحر در فنون مختلف که لازمۀ معلمی بود به سوفستس معروف شدند، و چون برای غلبه بر مدعی در مباحثه به هر وسیله متشبث بودند، لفظ سوفیستس که ما آنرا سوفسطایی گوئیم علم شد برای کسانی که بجدل می پردازند و شیوۀ ایشان سفسطه نامیده شده است. افلاطون و ارسطو در تقبیح سوفسطاییان و در مطالب ایشان بسیار کوشیده اند، ولیکن در میان اشخاصی که به این عنوان شناخته شده اند مردمان دانشمند نیز بوده اند، از آن جمله افرودیقوس است و او از حکمای بدبین بود یعنی بهرۀ انسان را در دنیا درد و رنج و مصائب و بلیات یافته بود و چارۀ آن را شکیبایی و استقامت و بردباری و فضیلت و متانت اخلاقی میدانست. دیگری جورجیاس است که با استدلالاتی شبیه بمباحثات زنون و برمانیدس مدعی بود که وجود موجود نیست و نمونۀ آن این است که: کسی نمیتواند منکر شود که عدم عدم است (یا بعبارت دیگر لاوجود لاوجود است). ولیکن همین که این عبارت را گفتیم و تصدیق کردیم ناچار تصدیق کرده ایم به این که عدم موجود است. پس یکجا تصدیق کرده ایم که عدم موجود است، و جای دیگر ثابت کرده ایم که عدم موجود نیست، بنابراین محقق میشود که میان وجود و عدم (لاوجود) فرقی نیست. پس وجود موجود نیست. جورجیاس بهمین قسم مغالطات دو قضیۀ دیگر را هم مدعی بود، یکی اینکه فرضاً وجود موجود باشد قابل شناختن نیست، دیگر اینکه اگر هم قابل شناختن باشد معرفتش از شخصی بشخص دیگر قابل افاضه نخواهد بود. معتبرترین حکمای سوفسطایی فروطاغورس است. (فرهنگ فارسی معین) :
از سبب سازیش من سودائی ام
وز سبب سوزیش سوفسطائی ام.
مولوی
لغت نامه دهخدا
تصویری از سوفسطائی
تصویر سوفسطائی
لاتینی تازی گشته دانا نما زپاکانگر (سفسطه کار)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفسطی
تصویر سفسطی
آنکه سفسطه کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوفسطیقا
تصویر سوفسطیقا
کغالطه حکمه المموهه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوفسطائیه
تصویر سوفسطائیه
از ریشه یونانی دانا نمایان زپاکانگران زبانبازان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوفسطایی
تصویر سوفسطایی
از فرقه سوفسطاییان سفسطی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفسطه
تصویر سفسطه
سخن روی اندود، دگرگون نشان دادن حقایق، انکار حسیات و بدیهیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفسطی
تصویر سفسطی
((سَ فْ سَ))
سو فسطایی، منسوب به سفسطه، آن که سفسطه کند (پیرو مکتب سوفسطایی)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سفسطه
تصویر سفسطه
((سَ سَ طِ))
مغالطه کردن برای وارونه نشان دادن حقایق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوفسطایی
تصویر سوفسطایی
((سُ فِ سْ))
از فرقه سوفسطایی به معنی استاد، دانشور، زبردست و خردمند، جماعتی که در قرن 5 و 6 میلادی از اهل نظر در یونان پیدا شدند که جستجوی کشف حقیقت را ضروری نمی دانستند و پیروان و شاگردان خود را در فن جدل و مناظره ماهر می ساختند
فرهنگ فارسی معین
سفسطه گر، سفسطه باز، سفسطی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مغالطه، مغلطه، گفتار غیرمنطقی، لفاظی، لفظپردازی
فرهنگ واژه مترادف متضاد