بن چوبۀ تیر که در چلۀ کمان گذاشته می شود، برای مِثال تا به سوفار در زمین شد غرق / پیش تیری چنآنچه درع و چه درق (نظامی۴ - ۵۷۲) نظر کن چو سوفار داری به شست / نه آنگه که پرتاب کردی ز دست (سعدی۱ - ۴۶) سوراخ به ویژه سوراخ سوزن کاسه و کوزۀ گلی، ظرف گلی که در کوره پخته شده باشد
تخم دارویی است که آن را به شیرازی آهودوستک خوانند و برگ آن مانند کرفس باشد. گزندگی عقرب را نافع است. (برهان) (آنندراج). قسمی از خرای بری است. (تحفۀ حکیم مؤمن). خرا. دینارویه. فاناقس. اسقلیپوس و بعضی گویندخرا، زوفرا نباشد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). انیسون بری. (ناظم الاطباء). رجوع به ترجمه صیدنه و اختیارات بدیعی و خرا و دینارویه و لکلرک ج 2 ص 225 شود