جدول جو
جدول جو

معنی سوفان - جستجوی لغت در جدول جو

سوفان
سوفار تیر باشد، (اوبهی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از توفان
تصویر توفان
(دخترانه)
طوفان، معرب از آرامی، جریان هوای بسیار شدید، هیاهو و غوغا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
(دخترانه)
سوزنده، ملتهب، سوزاننده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از طوفان
تصویر طوفان
(پسرانه)
باد سخت، معرب از آرامی، جریان هوای بسیار شدید، هیاهو و غوغا
فرهنگ نامهای ایرانی
یکی از مشتقات سلولز که به صورت ورقۀ نازک شفاف تهیه می شود و به دلیل عدم نفوذ رطوبت در آن، در جراحی برای زخم بندی و در صحافی در روکش جلد کتاب به کار می رود، ویژگی جلد کتابی که روکشی از جنس سلوفان داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توفان
تصویر توفان
طوفان، جریان شدید هوا، باد سخت و تند، تندباد، دومان، کولاک
غران، غرش کنان، جوش و خروش کنان، شور و غوغا کنان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طوفان
تصویر طوفان
جریان شدید هوا، باد سخت و تند، توفان، تندباد، دومان، کولاک
کنایه از هر نوع اتفاق ناخوشایند
کنایه از همهمه
آب فراوان یا سیل شدید که ناگهان مساحت زیادی از زمین را فراگیرد و غرق کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سولان
تصویر سولان
دارویی که برای معالجۀ لقوه به کار می رفته
بام خانه، بلندی و ارتفاع، نردبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوهان
تصویر سوهان
سنگی که برای تیز کردن کارد یا شمشیر و مانند آن به کار می رود، فسان، فسن، سان، سان ساو، سنگ ساو، سامیز، مسنّ
نوعی شیرینی که با گندم سبزکرده، آرد، شکر و روغن درست می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوفار
تصویر سوفار
بن چوبۀ تیر که در چلۀ کمان گذاشته می شود، برای مثال تا به سوفار در زمین شد غرق / پیش تیری چنآنچه درع و چه درق (نظامی۴ - ۵۷۲) نظر کن چو سوفار داری به شست / نه آنگه که پرتاب کردی ز دست (سعدی۱ - ۴۶)
سوراخ به ویژه سوراخ سوزن
کاسه و کوزۀ گلی، ظرف گلی که در کوره پخته شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوغان
تصویر سوغان
دواندن و ورزش دادن اسب برای شرکت در مسابقه
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ)
سوراخ سوزن، دهانۀ تیر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کوفان
تصویر کوفان
رنج، گردالو، ارج ارجمندی، ریگتوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طوفان
تصویر طوفان
انقلاب سخت هوا، باران سخت دور زدن، طواف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوفار
تصویر سوفار
دهانه تیر که چله کمان را در آن بند کنند، سوراخ سوزن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوفان
تصویر دوفان
بختک خفتک (کابوس)
فرهنگ لغت هوشیار
شور و غوغا و فریاد و صدا و غلغله غرش و خروش دریا و تند باد شدید و طوفان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوفال
تصویر سوفال
ظرف که از گل ساخته و در کوره پخته باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلفان
تصویر سلفان
جمع سلف، جوجه کبکان، جمع سلف، هم زلفان همریشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
سوزنده محرق، ملتهب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیفان
تصویر سیفان
دراز و باریک مرد
فرهنگ لغت هوشیار
اسپورزی دواندن اسپ برای آمادن دویدن اسب و شتر در پی هم، دواندن اسب و ریاضت دادن او جهت شرکت در مسابقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صوفان
تصویر صوفان
غارچ هاگدار از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوهان
تصویر سوهان
ابزار فولادی آجیده جهت سائیدن فلزات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توفان
تصویر توفان
باد سخت، جوش و خروش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوفار
تصویر سوفار
ظرف گلی، کاسه، کوزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوفار
تصویر سوفار
سوراخ سوراخ شدن، بخش انتهایی تیر که در چله کمان گذاشته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوغان
تصویر سوغان
((سُ))
دویدن اسب و شتر در پی هم، دواندن اسب و ریاضت دادن او جهت شرکت در مسابقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوزان
تصویر سوزان
سوزنده، ملتهب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوهان
تصویر سوهان
نوعی شیرینی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوهان
تصویر سوهان
((سُ))
آلتی آجدار که برای ساییدن چوب یا فلز به کار می رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طوفان
تصویر طوفان
باران فراوان و شدید، باد سخت، هر چیز شدید و بسیار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سولان
تصویر سولان
((سُ))
شولان، کمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طوفان
تصویر طوفان
توفان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از توفان
تصویر توفان
طوفان
فرهنگ واژه فارسی سره