جدول جو
جدول جو

معنی سوسه - جستجوی لغت در جدول جو

سوسه
نیرنگ و خدشه
تصویری از سوسه
تصویر سوسه
فرهنگ لغت هوشیار
سوسه
نیرنگ و حقه، خدشه، شائبۀ ریا و نیرنگ و دروغ
بید، حشره ای ریز با بال های باریک که نوزاد آن پارچه های پشمی را می خورد و ضایع می کند، سوس، پیتک، پت، بیب، بیو
سوسه آمدن: دربارۀ کسی یا کاری چیزی گفتن که باعث اشکال و زحمت شود
تصویری از سوسه
تصویر سوسه
فرهنگ فارسی عمید
سوسه
((سَ یا س))
حقه، تزویر، دشواری، اشکال
تصویری از سوسه
تصویر سوسه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وسوسه
تصویر وسوسه
وسواس پیدا کردن، بد اندیشیدن، پیدا شدن اندیشۀ بد در دل انسان، در تصوف تحریکات شیطانی
فرهنگ فارسی عمید
وسوسه در فارسی گمانکاری، گش دیو کامگی دشمت (فکر غلط) جوم جوم (گویش گیلکی) بداندیشی ایجاد کردن امری بی نفع یا مضر در ضمیر کسی، امری بی نفع یا مضر که نفس شخص یا شیطان در ضمیر کسی ایجاد کند نیروی درونی محرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وسوسه
تصویر وسوسه
((وَ وَ س))
پیدا شدن اندیشه بد در دل، جمع وساوس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وسوسه
تصویر وسوسه
Temptation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
प्रलोभन
دیکشنری فارسی به هندی
প্রলোভন
دیکشنری فارسی به بنگالی
การล่อลวง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سوسن
تصویر سوسن
(دخترانه)
گلی درشت و خوشه ای به رنگهای سفید یا کبود یا زرد و حنایی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سوسا
تصویر سوسا
(دخترانه)
مرکب از سو (روشنایی، نور) + سا (پسوند شباهت و همانندی)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سوده
تصویر سوده
(دخترانه)
نام شهری در نزدیکی بغداد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سلسه
تصویر سلسه
دودمان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از توسه
تصویر توسه
آلدر گیلانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سویه
تصویر سویه
جنبه، وجه
فرهنگ واژه فارسی سره
تماس لبهای کسی بر لب گونه دست و پای دیگری یا چیزی مقدس از روی محبت و احترام بوس قبله ماچ
فرهنگ لغت هوشیار