- سوانح
- حوادث، اتفاقات، رویدادهای متوحش
معنی سوانح - جستجوی لغت در جدول جو
- سوانح
- سانحه، سانح، حادثه، واقعه، پیشامد
- سوانح ((سَ نِ))
- اتفاقات، جمع سانحه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
استخوانهای پهلوی، نزدیک سینه
جمع سابحه، نوندان تیزتگان اسپان تند رو
نخجیر چپ آی نخجیری که از چپ آید، رخداد امری که برای انسان روی دهد (اعم از خیر و شر) واقعه جمع سوانح، انسان یا جانوری که از سمت راست شخص بر آید مقابل بارح. توضیح: عرب سانح را به فال نیک و بارح را به فال بد میگرفت، حالهایی که پس از سلوک اهل وصول را حاصل شود
هر واقعه و امری که برای انسان رخ بدهد، چه خیر باشد چه شر