جدول جو
جدول جو

معنی سوئز - جستجوی لغت در جدول جو

سوئز
(ءِ)
ترعه ای است در خاک مصر که بحرالروم (مدیترانه) را بدریای سرخ متصل میکند و در قرن 19 میلادی بوسیلۀ فردینان دلسپس فرانسوی حفر شده وآمریکاییان آنرا به پایان رسانیدند. طول این ترعه از بندر سوئز در ساحل بحر احمر تا پرت سعید در بحرالروم 168 کیلومتر است با حفر این ترعه راه دریایی اروپا به آسیا 0/44 کوتاهتر شده است و کشتیهای تجارتی که قبل از حفر ترعه برای رفت و آمد از اروپا به آسیا ناچار بودند که آفریقا را دور بزنند اکنون از بحرالروم و ترعۀ سوئز وارد آسیا میشوند. پس از تشکیل جمهوریت مصر دولت مزبور مالکیت ترعۀ مزبور را از انگلستان سلب کرد و بخود اختصاص داد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوز
تصویر سوز
باد بسیار سرد، کنایه از غم بسیار، بن مضارع سوختن، پسوند متصل به واژه به معنای سوزنده مثلاً جان سوز، جهان سوز، خانمان سوز، دلسوز،
سوزش، اشتعال، آتش
سوز و ساز: کنایه از صبر و بردباری در برابر ناکامی ها و مصیبت ها
سوز و گداز: کنایه از بی تابی و بی قراری
فرهنگ فارسی عمید
(ءِ)
سود. سوریج. کشوری است در شمال اروپا در شبه جزیره اسکاندیناوی میان نروژ و دریای بالتیک بمساحت 449165 کیلومتر مربع و دارای 7510000 تن جمعیت. پایتخت آن شهر استکهلم است و شهرهای مهم دیگرش عبارتند از: گوتبرک، مالمو، نورکوپینگ، هلسینگبرگ، اوپسالا که از مراکز علمی و دینی و دارای دانشگاه معروفی است. مذهب مردم پروتستان است. و همه سوئدیان خواندن و نوشتن را بلدند. حکومت سوئد مشروطۀ سلطنتی است و پادشاه رئیس قوه مجریه است. این کشور با آنکه کوهستانی است دارای اراضی حاصلخیز است و دستگاه آبیاری منظم دارد، بطوری که نزدیک سه پنجم مساحت کشور را جنگل پوشانده و بهمین جهت چوب یکی از صادرات آن کشور است. گله داری و تربیت حیوانات در سوئد کاملاً ترقی کرده، مخصوصاً در قسمت جنوبی کشور گاو و گوسفند و پرندگان بسیار تربیت میشوند. انواع لبنیات از صنایع مهم سوئد است که به آلمان و انگلستان صادر میگردد. از دریای شمال دریای بالتیک و دریاچه های داخلی ماهی زیاد صید میشود و آن هم از منابع مهم ثروت اهالی بشمار میرود. زغال سنگ در سوئد کم است، ولی معادن آهن زیاد و محصول آن از بهترین آهنهای دنیا است، مس، سرب، روی و نقره نیز یافت میشود. بخش اعظم نیرویی که در کارخانه و کارگاههای صنعتی کشور بکار میرود از آبشارها گرفته میشود. صنعت فلزکاری در سوئد بسیار ترقی کرده چوب بری و تهیه خمیر چوب برای کاغذسازی جهت صدور بکشورهای دیگر رواج دارد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(سَ ءَ)
رجوع به سواءه شود
لغت نامه دهخدا
(سِ)
دهی است از دهستان مزینان بخش داورزن شهرستان سبزوار. دارای 932 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، پنبه و شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). رجوع به تاریخ بیهقی ص 184 شود
لغت نامه دهخدا
سوزنده،
سوزش، (فرهنگ رشیدی) (آنندراج) :
عجب نیست از سوز من گربباغ
بتوفد درخت و بسوزد گیاغ،
بهرامی،
پیران جهاندیده و گرم و سرد روزگار چشیده از سرشفقت و سوز گویند، (تاریخ بیهقی)،
از بهر غرقه کردن و سوز مخالفت
با هم موافقند بطبع آب و نار تیغ،
مسعودسعد،
بی جمال یوسف و بی سوز یعقوب از گزاف
توتیایی ناید از هر باد و از هر پیرهن،
سنایی،
و با اینهمه درد فراق بر اثر و سوز هجران منتظر، (کلیله و دمنه)،
مگردان سوز من با خون چشمم
سوی دل بازگردانم ز دیده،
خاقانی،
بصد محنت آورد شب را بروز
همه روز نالید با درد و سوز،
نظامی،
سرود پهلوی در نالۀ چنگ
فکنده سوز و آتش در دل سنگ،
نظامی،
نیست آن سوز از کس دیگر
بل همان سوز آتش افروز است،
عطار،
گرفتار در دست برگشته روز
همی گفت با خود بزاری و سوز،
سعدی،
دو عاشق را بهم بهتر بود روز
دو هیزم را بهم خوشتر بود سوز،
سعدی،
ای مجلسیان سوز دل حافظ مسکین
از شمع بپرسید که در سوز و گداز است،
حافظ،
چه گویمت که ز سوز درون چه می بینم
ز اشک پرس حکایت که من نیم غماز،
حافظ
لغت نامه دهخدا
(خَ جِ ءِ)
خلیج واقع در ناحیۀ سوئز بحر احمر همانجایی که در قدیم هروپولیس نام داشته است. (از تاریخ ایران باستان مشیرالدوله ص 1922)
لغت نامه دهخدا
(تُ عَ / عِ یِ ءِ)
قناهالسویس. (المنجد). ترعه ای که بحر احمر را به دریای متوسطمتصل میکند و طول آن 168هزار گز است و به سال 1869 میلادی از بورسعید (پورت سعید) تا بندر سوئز حفر گردید. (از المنجد). ترعۀ سوئز بوسیلۀ ’فردینان دو لسپس’ سیاستمدار معروف فرانسوی پایه گذار حفر ترعۀ پاناما احداث شد. این ترعه فاصله بین لندن تا بندر بمبئی را چهل درصد کوتاه کرده در سال 1875 انگلستان توانست با خرید مقداری از سهام این ترعه، خود را در اداره و نظارت ترعۀ سوئز سهیم سازد. پس از جنگ دوم جهانی و کشمکش های طولانی در سال 1945 دولت بریتانیا ناگزیر گردید که نیروی نظامی خود را از ترعۀ سوئز خارج نماید. با آنکه قرارداد بهره برداری از این ترعه تا سال 1968 معتبر بود، پس از روی کار آمدن سرهنگ عبدالناصر و بدست گرفتن تمام قدرت درمصر (1954) ، در 1956 ملی شدن ترعۀ سوئز را اعلام و از کمپانی ترعۀ سوئز خلع ید کرد و ادارۀ ترعه را دولت مصر در دست گرفت. باآنکه دولتهای فرانسه و انگلیس برای حفظ منافع خود و جلوگیری از ملی شدن این ترعه مداخلۀ نظامی کردند و مدتی هم بین نیروهای مصر و انگلیس و فرانسه تصادفات شدیدی روی داد، بر اثر دخالت مجدّانۀ دولت امریکا و مخصوصاً سازمان ملل متحد قوای فرانسه و انگلیس خاک مصر را ترک گفتند و در سال 1958 بین دولت مصر (جمهوری متحد عرب) و کمپانی سابق ترعۀ سوئز موافقت نامه ای امضا شد که بر طبق آن قرار شد که دولت مصر مبلغ 23میلیون لیره بمدت پنج سال از بابت جبران خسارت به سهامداران ترعۀ سوئز بپردازد
لغت نامه دهخدا
تصویری از سوز
تصویر سوز
سوزش، سوزنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوز
تصویر سوز
سوزش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوز
تصویر سوز
حرارت
فرهنگ واژه فارسی سره
التهاب، حرارت، سوزش، برد، سرما، رشک، کینه، اشتیاق، شور، داغ، درد، عشق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اسب کبود رنگ، سرمای زیاد، لذت
فرهنگ گویش مازندرانی
اندازه
دیکشنری اردو به فارسی