- سهیلا (دخترانه)
- نرم و ملایم
معنی سهیلا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آن چه که دارای سه لاباشد سه تو
آنچه دارای سه لا باشد
کهیانه سریانی تازی گشته گل سد برگ، جادو کش (فاوانیا) از گیاهان کهیله هندی دارچین ختایی از گیاهان
ستاره ایست که در طلوع آن فواکه رسیده شوند و گرما باخر رسد، ستاره ای است معروف
((سُ هَ))
فرهنگ فارسی معین
برک، ستاره ای از قدر اول در نیم کره جنوبی آسمان در صورت فلکی «کشتی» یا «سفینه» که در آخر فصل گرما طلوع می کند و میوه ها در آن وقت می رسند، و چون در یمن کاملاً مشهود است، آن را سهیل یمن یا سهیل یمانی خوانند
ستاره ای در صورت فلکی سفینه که پس از شعرای یمانی درخشان ترین ستارگان است و در خاورمیانه در شب های آخر تابستان دیده می شود، سهیل یمن، سهیل یمان، پرک، اگست. قدما گمان می کردند سرخی و خوش رنگی سیب و همچنین خوشبویی ادیم از اثر تابش سهیل است، برای مثال بر همه عالم همی تابد سهیل / جایی انبان می کند جایی ادیم (سعدی - ۱۵۷)
یاری ها، آساینده ها
آسانکردها جمع تسهیل
Amenity, Facility
удобство , объект
Annehmlichkeit, Einrichtung
зручність , об'єкт
udogodnienie, obiekt
便利设施 , 设施
amenidade, instalação
comodità, struttura
comodidad, instalación
commodité, installation
voorziening, faciliteit
สิ่งอำนวยความสะดวก , สิ่งอำนวยความสะดวก
fasilitas
مرافق , مرفقٌ
सुविधा
שירותים , מתקנים
快適設備 , 施設
편의시설 , 시설
imkan, tesis
huduma, kifaa
সুবিধা , সুবিধা
سہولت , سہولت