رفتار، روش، در پیش گرفتن راهی و در آن راه رفتن، در آمدن در جایی، سازش، در تصوف سیر در مراتب وجود برای وصول به کمال و نیل به حقیقت که از شرایط آن عزلت، ریاضت، عبادت، شب زنده داری و ترک شهوات است
رفتار، روش، در پیش گرفتن راهی و در آن راه رفتن، در آمدن در جایی، سازش، در تصوف سیر در مراتب وجود برای وصول به کمال و نیل به حقیقت که از شرایط آن عزلت، ریاضت، عبادت، شب زنده داری و ترک شهوات است
به بی باکی در چیزی افتادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سرگشته شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). متحیر شد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). متحیر شدن، مرادف تهور است. (آنندراج). تحیر و تهور. (اقرب الموارد). رجوع به تهور و تحیر شود
به بی باکی در چیزی افتادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سرگشته شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). متحیر شد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). متحیر شدن، مرادف تهور است. (آنندراج). تحیر و تهور. (اقرب الموارد). رجوع به تهور و تحیر شود
دهی است از دهستان کوهمرۀ بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع در 67 هزارگزی جنوب باختر شیراز و 31 هزارگزی راه فرعی شیراز به سیاخ. ناحیه ای است کوهستانی و معتدل و دارای 275 تن سکنه میباشد. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات و برنج. اهالی آنجا بکشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان کوهمرۀ بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع در 67 هزارگزی جنوب باختر شیراز و 31 هزارگزی راه فرعی شیراز به سیاخ. ناحیه ای است کوهستانی و معتدل و دارای 275 تن سکنه میباشد. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات و برنج. اهالی آنجا بکشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان ابل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 145 تن سکنه است. آب آن از رود خانه مهاباد. محصول آنجا غلات، توتون، چغندر، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان ابل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 145 تن سکنه است. آب آن از رود خانه مهاباد. محصول آنجا غلات، توتون، چغندر، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان طیبی سرحدی بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان. دارای 100 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، لبنیات. پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایعدستی آنان قالی، قالیچه و پارچه بافی. ساکنین از طایفۀ طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان طیبی سرحدی بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان. دارای 100 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، لبنیات. پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایعدستی آنان قالی، قالیچه و پارچه بافی. ساکنین از طایفۀ طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
شتر مادۀ رام نرم رفتار، کمان نرم، سنگ بزرگ، پیش دالان، گنجینه، خانه خرد میان خانه کلان، یا طاق مانندی است که در آن چیزها گذارند یا سراچه ای است که بگنجینۀ کوچک ماند یا سه چهار چوب که بالای یکدیگر گستردند و در آن متاع خانه گذارند، گنجینه مانندی که در دیوار کنند، روزن و عمارتی مدور مانند گنبد یا مانند آن، سراپردۀ فنای خانه. ج، سهاء. (منتهی الارب) (آنندراج)
شتر مادۀ رام نرم رفتار، کمان نرم، سنگ بزرگ، پیش دالان، گنجینه، خانه خرد میان خانه کلان، یا طاق مانندی است که در آن چیزها گذارند یا سراچه ای است که بگنجینۀ کوچک ماند یا سه چهار چوب که بالای یکدیگر گستردند و در آن متاع خانه گذارند، گنجینه مانندی که در دیوار کنند، روزن و عمارتی مدور مانند گنبد یا مانند آن، سراپردۀ فنای خانه. ج، سهاء. (منتهی الارب) (آنندراج)
را سپردن، پای سیر کردن جای را ورش بریش روش، رفتار رفتن در راهی، درآمدن در جایی، روش رفتار، طی مدارج خاص که سالک باید آنها را طی کند تا به مقام وصل و فنا برسد. از جمله این مدارج توبت و مجاهدت و خلوت و غزلت و ورع و صمت و رجا و غیره است
را سپردن، پای سیر کردن جای را ورش بریش روش، رفتار رفتن در راهی، درآمدن در جایی، روش رفتار، طی مدارج خاص که سالک باید آنها را طی کند تا به مقام وصل و فنا برسد. از جمله این مدارج توبت و مجاهدت و خلوت و غزلت و ورع و صمت و رجا و غیره است