- سهو
خطا، اشتباه غیرعمدی، فراموشی، غفلت
معنی سهو - جستجوی لغت در جدول جو
- سهو
غافل شدن، فراموش کردن
- سهو ((سَ))
فراموش کردن، خطاکردن، فراموشی، خطا، القلم لغزش قلم و اشتباه در تحریر
- سهو
اشتباه، خبط، خطا، سقط
متضاد: صواب، سقیم، غلط، نادرست، ناصواب
متضاد: درست، صحیح، صواب، لغزش، نسیان، غفلت، فراموشی، فراموش کردن، خبط کردن، خطا کردن
متضاد: صواب
متضاد: صواب، سقیم، غلط، نادرست، ناصواب
متضاد: درست، صحیح، صواب، لغزش، نسیان، غفلت، فراموشی، فراموش کردن، خبط کردن، خطا کردن
متضاد: صواب
- سهو
عن طريق الخطأ
- سهو
Lapse
- سهو
écart
- سهو
deslize
- سهو
سهو
- سهو
ошибка
- سهو
Fehler
- سهو
помилка
- سهو
błąd
- سهو
سهو، فراموشش کن
- سهو
ভুল
- سهو
errore
- سهو
ความผิดพลาด
- سهو
kosa
- سهو
hata
- سهو
過ち
- سهو
失误
- سهو
실수
- سهو
kesalahan
- سهو
भूल
- سهو
vergissing
- سهو
desliz
- سهو
טעות
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اشتباهاً، از روی غفلت و فراموشی، پاسی از شب، آغاز شب، نا آگاهانه از روی سهو اشتباها مقابل عمدا
