- سهمی
- کمانی زبانزد هندسه گونه ای چنبره (منحنی) که به کمان کشیده همانند است منسوب به سهم، یا شلجمی شکلی که هر نقطه آن از یک نقطه ثابت به نام کانون و یک خط ثابت به نام هادی به یک فاصله میباشد
معنی سهمی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
از ساخته های فراطی گویان بهره مونث سهمی مقداری از چیزی که نصیب و سهم کسی شود
Allotment
распределение
Zuteilung
виділення
przydział
alocação
assegnazione
asignación
lotissement
toewijzing
आवंटन
alokasi
حصّةٌ
חלוקה
การแบ่งปัน
বরাদ্দ
در مرحله دهم دهمی
بلند، عالی پسر نوح و پدر اقوام سامی
نام تازی برای زنان، نام زنی دلستان، دلستان منسوبه به سلم نردبانی. یا برهان سلمی. برهانی که جهت اثبات تناهی ابعاد اقامه کرده اند از این قرار: زاویه منفرجه ای فرض شود که دو ضلعظن بی نهایت امتداد یابد و هر اندازه که دو ضلع آن امتداد یابد به همان اندازه هم به فواصل میان دو ضلع افزوده میشود و در نتیجه هر گاه امتداد دو ضلع بی نهایت باشد آخرین فاصله آن دو از یکدیگر نیز بی نهایت خواهد بود در صورتی که محصور بین دو حاصر است که عبارت از دو ضلع باشد و محصور بودن با غیر متناهی بودن آن منافات دارد یعنی محال است که امری که محصور بین حاصرین میباشد نیز غیر متناهی باشد زیرا معنی غیر متناهی بودن این است که حد و حصری نداشته باشد
باد، اتمسفر
شریک و صاحب حصه، هم بهره
بهره، خویشاوندی
زونی (زون سهم تجار) منسوب به سهام. یا شرکت سهامی شرکتی تجارتی که سرمایه آن به سهامی تقسیم گردیده و صاحبات سهام به تعداد سهم خود حق رای دارند. سهام مذکور قابل انتقال است