- سهم
- بهره، بخش، دانگ
معنی سهم - جستجوی لغت در جدول جو
- سهم
- جمع آن سهام است، بهره، نصیب، تیری که در قرعه کشی بکار برند
- سهم
- ترس، بیم، هراس،
برای مثال شمیده من در آن میان باده / ز سهم دیو و بانگ های های او (منوچهری - ۹۳)
در علم اقتصاد بهرۀ هر یک از شرکا که در مال یا هزینه مشترک هستند
در علم نجوم یکی از صورت های فلکی شمالی که دارای پنج ستاره است
تیری که با کمان بیندازند، تیری که در قرعه کشی به کار ببرند، مفرد واژۀ اسهم و سهمان و سهام
- سهم ((سَ))
- ترس، هراس، هول
- سهم
- تیر، جمع سهام، بهره، نصیب، الارث سهم هر یک از ورثه از ارثیه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کمانی زبانزد هندسه گونه ای چنبره (منحنی) که به کمان کشیده همانند است منسوب به سهم، یا شلجمی شکلی که هر نقطه آن از یک نقطه ثابت به نام کانون و یک خط ثابت به نام هادی به یک فاصله میباشد
بهره، خویشاوندی
پر چانه پر گوی چادر راهراه
از ساخته های فراطی گویان بهره مونث سهمی مقداری از چیزی که نصیب و سهم کسی شود
بیم داشتن سخت ترسیدن
خوفناک سهمناک ترس آور مهیب
خوفناک سهمناک ترس آور مهیب
حالت و کیفیت سهمگین
خوفناک، ترسناک، ترس آور
خوفناک سهمناک ترس آور مهیب
جمع سهم، بهره ها
کوپال چرخوک (کوپال عمود) زبانزد هندسه
ترسیده، بیمناک
بیمناک ترسناک
تیرکمان آبی از گیاهان
زون بهروزی زبانزد اخترماری، بهره آون خوراکی که برای مهمان نیامده کنار می گذارند (آون غایب) سهم عبارت است از بخشی معین از فلک البروج وسهمها نزد منجمان بسیار ند مثل سهم السعاده که آنرا سهم القمر نیز گویند وسهم الغیب و سهم القمر نیز گویند و سهم الغیب و سهم الایام و سهم غلامان و کنیزکان و علی هذا القیاس. . اما سهم الغیب بروز از قمر گیرند و بشب ازشمس و درجه طالع بیفزایند و از طالع سی گان افکنندو آنچه بر آید موضع سهم غیب بود
زون بانام زبانزد بازرگانی و آبری (اقتصاد)
زون سروری زبانزد اخترماری
زون داراک زون بهروزی زیانزد اخترماری یکی از سهمها و آن دال بر نیکبختی است چون سهم السعاده از روی طول قمر نسبت بطالع در صفحه طالع نتیجه می شود بنابراین شک نیستت که هنگام ماه نو سهم السعاده بر روی طالع خواهد بود. در تربیع اول بر نظیر است و در ماه تمام برها بط و در تربیع اخیر بر وسط السما. بعضی از مصنفان موضع آنرا بوسیله تعیین طول فلکی در منطقه البروج حساب میکنند و بعضی دیگراز روی میل مستقیم یا میل مایل. قاعده ای که بطلمیوس بکار می برده عبارت از بوده است که که موضع ماه را هنگام طلوع خورشید اندازه میگرفته ولی از نوشته های وی برنمی آید که آیا منظور طلوع خورشید در محل است یا در استوا و نیز معلوم نیست که ظیا موضع ماه بوسیله طول باید اندازه گرفته شود یا بوسیله میل مستقیم یا میل مایل. سهم القمر
تیرانداز از ستارگان
سرسپاه سرلشکر
استوانه ساز (مولد الاسطوانه) زبانزد هندسه
ترس دار، ترسناک، هولناک، برای مثال این چنین اسبی تواند برد بیرون مرمرا / از چنین وادی، ز قاعی سهمناک و نیش زن (منوچهری - ۸۳)
خوفناک، ترسناک، ترس دار، ترس آور، برای مثال سهمگین آبی که مرغابی در او ایمن نبودی / کمترین موج آسیاسنگ از کنارش درربودی (سعدی - ۱۲۲)
سهمگین، خوفناک، ترسناک، ترس دار، ترس آور