جدول جو
جدول جو

معنی سهف - جستجوی لغت در جدول جو

سهف
(سَ)
پشیز ماهی. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
سهف
در خون تپیدن، ناآرامی هنگام جان دادن کچ (فلس ماهی) پشینرماهی پشینرک پولک
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سهی
تصویر سهی
(دخترانه)
صفت سرو، راست، نام همسر ایرج پسر فریدون پادشاه پیشدادی، از شخصیتهای شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سها
تصویر سها
(پسرانه)
ستاره کم نوری در صورت فلکی دب اکبر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سهل
تصویر سهل
نرم، آسان، هموار
فرهنگ لغت هوشیار
زود به زودی با امید زیستن یونانی دانایی نوعی ماهی است ماهی سوف. سپیدک. سوفار (1)، هر ظرفی که از گل پخته باشند مانند سبو و تغار
فرهنگ لغت هوشیار
گروه مردم، گندم دیوانه، نیامدار هر گیاهی که در نیام باشد چون کاسمر (باقلا)، شاخ بی برگ، کنگر از گیاهان گیاهی است خاردار از راسته دو لپه ییهای جدا گلبرگ که در نواحی بحرالرومی به فراوانی میروید. برگهایش شبیه کنگر و دارای بریدگیهای زیاد است علف کنگر اقنیتون کنگراوتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهی
تصویر سهی
عموماً هر چیز راست را گویند، کشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهو
تصویر سهو
غافل شدن، فراموش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهم
تصویر سهم
جمع آن سهام است، بهره، نصیب، تیری که در قرعه کشی بکار برند
فرهنگ لغت هوشیار
بوی بد بوی گند بوی خوی (عرق) بوی گوشت مانده بوی ماهی رنگ آهن، بوی مشک بد بوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلف
تصویر سلف
باجناق، هم زلف پیشینیان، کسی که در پیش میزیسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهد
تصویر سهد
نیکو بیدارشدن بیداری کمخواب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهج
تصویر سهج
سودن بویه را، سخت وزیدن باد، همه شب رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهب
تصویر سهب
دشت فراخ، اسپ توانا، پاسی از شب زمین هموار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهاف
تصویر سهاف
تشنگی سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سها
تصویر سها
نخک از ستارگان
فرهنگ لغت هوشیار
به خواب نرفتن سرخ، گاو سرخ سهر گاو، گاو بقر: چو بر شاه تازی بگسترد مهر بیاورد فربه یکی ماده سهر. بیدار ماندن به شب، بیداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقف
تصویر سقف
آسمان، عرش، پوشش روی خانه
فرهنگ لغت هوشیار
فرو مایه مرد، براوردن نیاز شاخه خشک خرمابن، وردک (جهیز عروس) رخت پیوک (عروس)، مانه (اسباب خانه) اسباب خانه کالای منزل، جهاز عروس، شاخه درخت خرما که از برگ دور شده باشد، برگ درخت خرما جمع سعوف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفه
تصویر سفه
سبکی عقل و نادانی، ناخردمندی
فرهنگ لغت هوشیار
تباهاندن تباه کردن کوتاهی ورزیدن، به زفان افکندن (زفان اشتباه) بیشروی (زیاده روی)، تباهی در خوراک، آزمندی در نوشیدن، خو کرد گی فراموشکار، تباه فرانسوی زرخرید درد گلو و سینه که به سبب سرفه به هم رسد، خارش کام احساس خارش در کام. خروج هوای زفیری که از ریه به طور مقطع و کوتاه براثر تحریک مجاری تنفسی خصوصا قصبه الریه و ابتدای حلق. اکثر اوقات عمل سرفه به منظور خروج سروزیته و ترشحات اخلاط خانه های ششی و برونشها است و گاهی هم برای خروج ذرات غذایی است که تصادفا وارد قصب الریه میشوند سعال
فرهنگ لغت هوشیار
تاریکی، روشنایی از واژگان دو پهلو لاروس تنها تاریکی و شب را آورده فرو آویختن، پایین کشیدن پرده روبند تیره گشتن چشم از پیری یا آسیب دیگر سدف هاوند (شبح)، جمع سدفه، تاریکی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخف
تصویر سخف
تنگروزی، نزاری، بی خردی سبکمغزی سبک مغزی سبکی، درید گی مشک
فرهنگ لغت هوشیار
پرده آویختن، لنگه پرده پرده لنگه پرده باریکی کمر باریک میانی، جمع سجفه، تسوهایی از شب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحف
تصویر سحف
موی ستردن، پیه بر گرفتن از پشت مازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساهف
تصویر ساهف
تشنه کام، مردنی، برگشته روی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهف
تصویر زهف
سبک گردیدن، سبک یافتن باد چیز را و سبک بردن آن
فرهنگ لغت هوشیار
شاخ خرما، موی ستبر، دم اسپ رده از دیوار، باد گردانگیز، مرغ شکاری، ترکیدن پوست، پوست رفتگی، ریشه شدن، بن ناخن ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهف
تصویر رهف
تیز کردن شمشیر را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیف
تصویر سیف
شمشیر زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهش
تصویر سهش
حس، احساس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سقف
تصویر سقف
آسمانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سهل
تصویر سهل
آسان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سهم
تصویر سهم
بهره، بخش، دانگ
فرهنگ واژه فارسی سره