جدول جو
جدول جو

معنی سنگی - جستجوی لغت در جدول جو

سنگی
ساخته شده از سنگ، کنایه از گران و ثقیل، برای مثال اسیر بند شکم را دو شب نگیرد خواب / شبی ز معدۀ سنگی شبی ز دلتنگی (سعدی - ۱۷۸)
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
فرهنگ فارسی عمید
سنگی(سَ)
منسوب بسنگ. از سنگ: دروازۀ سنگی. حصار سنگی. سد سنگی: و دسته مبضع سبک باید چه اگر سنگی باشد بیش از آن فروشود که فصاد خواهد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی).
وجودم بتنگ آمداز جور تنگی
چو یأجوج بگذشتم از سد سنگی.
سعدی.
، عاقل. وزین. جسور. دلیر:
دو سنگی دو جنگی دو شاه زمین
یکی شاه خاور یکی شاه چین.
فردوسی.
بدو گفت رهام جنگی منم
هنرمند و بیدار و سنگی منم.
فردوسی.
همان نیز چون سام جنگی بود
دلیر و هشیوار و سنگی بود.
فردوسی.
نکیسا نام مردی بود جنگی
ندیمی خاص امیری سخت سنگی.
نظامی.
- چاپ سنگی، مقابل چاپ سربی و چاپ حروفی. قسمی چاپ که با برگردانیدن نوشته بر روی سنگی خاص بعمل آید. چاپ که بر سنگ کنند. (یادداشت بخط مؤلف).
، مخفف سنگین. به معنی ثقیل. گران: خراج سنگی سردیهانهادند تا روستایی دیه بگذاشت و... (راحه الصدور راوندی)
لغت نامه دهخدا
سنگی(سَ)
تیره ای از طایفۀ سهونی ایل چهارلنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 76)
لغت نامه دهخدا
سنگی
منسوبه به سنگ ساخته از سنگ دیوار سنگی کاروانسرای سنگی، با وقار سنگین
فرهنگ لغت هوشیار
سنگی((سَ))
ساخته شده از سنگ، باوقار
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
فرهنگ فارسی معین
سنگی
حجرٌ
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به عربی
سنگی
Craggy, Gravelly, Stony
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
سنگی
rocheux, caillouteux, pierreux
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سنگی
mwamba, jiwe, mawe
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
سنگی
چٹانی , کنکریٹ جیسا , پتھریلا
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به اردو
سنگی
পাথুরে , পাথুরে
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به بنگالی
سنگی
หิน , หินกรวด , หิน
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به تایلندی
سنگی
סלעי , חצץ
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به عبری
سنگی
kayalık, çakıllı, taşlı
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
سنگی
岩のような , 砂利の
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
سنگی
바위 같은 , 자갈이 많은
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به کره ای
سنگی
berbatu, berbatu kerikil
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
سنگی
चट्टानी , बजरी जैसा , पत्थरीला
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به هندی
سنگی
rotsachtig, steenzand, steenachtig
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به هلندی
سنگی
rocoso, pedregoso
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
سنگی
roccioso, ghiaioso
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
سنگی
rochoso, pedregoso
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
سنگی
崎岖的 , 有沙砾的 , 石头的
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به چینی
سنگی
skalisty, żwirowy, kamienisty
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به لهستانی
سنگی
кам'янистий , гравійний
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
سنگی
felsig, kieselig, steinig
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به آلمانی
سنگی
каменистый , гравийный
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنگین
تصویر سنگین
ساخته شده از سنگ، مقابل سبک، گران، ثقیل، وزین، کنایه از باوقار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
سخت، باوقار، صلب، ثقیل، وزین، گرانبها، قیمتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
((سَ))
از جنس سنگ، ثقیل، گران، باوقار، اثری هنری که فهمیدنش بر هر کسی ممکن نباشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
Onerous, Ponderous, Stodgy, Unwieldy, Weighty, Heavy, Hefty
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
тяжелый , громоздкий , обременительный , тяжёлый , тяжёлый , неудобный , тяжелый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
schwer, gewichtig, beschwerlich, schwerfällig, unhandlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
важкий , незручний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سنگین
تصویر سنگین
ciężki, uciążliwy, niewygodny
دیکشنری فارسی به لهستانی