تگرگ، قطره های باران که در اثر سرد شدن ناگهانی هوا در ارتفاع کم به صورت دانه های کوچک یخ می بارد، پسکک، سنگک، ژاله، یخچه، آب بسته، سنگرک، شهنگانه، شخکاسه، پسنگک
تَگَرگ، قطره های باران که در اثر سرد شدن ناگهانی هوا در ارتفاع کم به صورت دانه های کوچک یخ می بارد، پَسکَک، سَنگَک، ژالِه، یَخچِه، آبِ بَستِه، سَنگرَک، شَهَنگانِه، شَخکاسِه، پَسَنگَک
دهی است از دهستان مایوان حومه شهرستان قوچان. دارای 389 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، مختصر انگور و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان مایوان حومه شهرستان قوچان. دارای 389 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، مختصر انگور و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
منسوب بسنگ. از سنگ: دروازۀ سنگی. حصار سنگی. سد سنگی: و دسته مبضع سبک باید چه اگر سنگی باشد بیش از آن فروشود که فصاد خواهد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). وجودم بتنگ آمداز جور تنگی چو یأجوج بگذشتم از سد سنگی. سعدی. ، عاقل. وزین. جسور. دلیر: دو سنگی دو جنگی دو شاه زمین یکی شاه خاور یکی شاه چین. فردوسی. بدو گفت رهام جنگی منم هنرمند و بیدار و سنگی منم. فردوسی. همان نیز چون سام جنگی بود دلیر و هشیوار و سنگی بود. فردوسی. نکیسا نام مردی بود جنگی ندیمی خاص امیری سخت سنگی. نظامی. - چاپ سنگی، مقابل چاپ سربی و چاپ حروفی. قسمی چاپ که با برگردانیدن نوشته بر روی سنگی خاص بعمل آید. چاپ که بر سنگ کنند. (یادداشت بخط مؤلف). ، مخفف سنگین. به معنی ثقیل. گران: خراج سنگی سردیهانهادند تا روستایی دیه بگذاشت و... (راحه الصدور راوندی)
منسوب بسنگ. از سنگ: دروازۀ سنگی. حصار سنگی. سد سنگی: و دسته مبضع سبک باید چه اگر سنگی باشد بیش از آن فروشود که فصاد خواهد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). وجودم بتنگ آمداز جور تنگی چو یأجوج بگذشتم از سد سنگی. سعدی. ، عاقل. وزین. جسور. دلیر: دو سنگی دو جنگی دو شاه زمین یکی شاه خاور یکی شاه چین. فردوسی. بدو گفت رهام جنگی منم هنرمند و بیدار و سنگی منم. فردوسی. همان نیز چون سام جنگی بود دلیر و هشیوار و سنگی بود. فردوسی. نکیسا نام مردی بود جنگی ندیمی خاص امیری سخت سنگی. نظامی. - چاپ سنگی، مقابل چاپ سربی و چاپ حروفی. قسمی چاپ که با برگردانیدن نوشته بر روی سنگی خاص بعمل آید. چاپ که بر سنگ کنند. (یادداشت بخط مؤلف). ، مخفف سنگین. به معنی ثقیل. گران: خراج سنگی سردیهانهادند تا روستایی دیه بگذاشت و... (راحه الصدور راوندی)