جدول جو
جدول جو

معنی سنگچی - جستجوی لغت در جدول جو

سنگچی
از توابع دهستان جلال ازرک جنوبی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنگی
تصویر سنگی
ساخته شده از سنگ، کنایه از گران و ثقیل، برای مثال اسیر بند شکم را دو شب نگیرد خواب / شبی ز معدۀ سنگی شبی ز دلتنگی (سعدی - ۱۷۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگچه
تصویر سنگچه
تگرگ، قطره های باران که در اثر سرد شدن ناگهانی هوا در ارتفاع کم به صورت دانه های کوچک یخ می بارد، پسکک، سنگک، ژاله، یخچه، آب بسته، سنگرک، شهنگانه، شخکاسه، پسنگک
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
دهی است از دهستان مایوان حومه شهرستان قوچان. دارای 389 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، مختصر انگور و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(سَ چَ / چِ)
ژاله باشد که تگرگ است. (برهان). تگرگ و ژاله و لفظ چه برای نسبت است. (غیاث) :
گرچه بچشم عوام سنگچه چون لؤلؤ است
لیک تف آفتاب فرق کند این و آن.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(سَ)
تیره ای از طایفۀ سهونی ایل چهارلنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 76)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
منسوب بسنگ. از سنگ: دروازۀ سنگی. حصار سنگی. سد سنگی: و دسته مبضع سبک باید چه اگر سنگی باشد بیش از آن فروشود که فصاد خواهد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی).
وجودم بتنگ آمداز جور تنگی
چو یأجوج بگذشتم از سد سنگی.
سعدی.
، عاقل. وزین. جسور. دلیر:
دو سنگی دو جنگی دو شاه زمین
یکی شاه خاور یکی شاه چین.
فردوسی.
بدو گفت رهام جنگی منم
هنرمند و بیدار و سنگی منم.
فردوسی.
همان نیز چون سام جنگی بود
دلیر و هشیوار و سنگی بود.
فردوسی.
نکیسا نام مردی بود جنگی
ندیمی خاص امیری سخت سنگی.
نظامی.
- چاپ سنگی، مقابل چاپ سربی و چاپ حروفی. قسمی چاپ که با برگردانیدن نوشته بر روی سنگی خاص بعمل آید. چاپ که بر سنگ کنند. (یادداشت بخط مؤلف).
، مخفف سنگین. به معنی ثقیل. گران: خراج سنگی سردیهانهادند تا روستایی دیه بگذاشت و... (راحه الصدور راوندی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سنگچینی
تصویر سنگچینی
محصور کردن محلی با سنگهای درشت و خرد
فرهنگ لغت هوشیار
جایی که اطراف آن را با سنگهای درشت و خرد محصور کرده باشند دیواری که با چیدن سنگهاروی هم ساخته باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگچه
تصویر سنگچه
تگرگ
فرهنگ لغت هوشیار
منسوبه به سنگ ساخته از سنگ دیوار سنگی کاروانسرای سنگی، با وقار سنگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگچین
تصویر سنگچین
محصور کردن محلی با سنگ های درشت و خرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
((سَ))
ساخته شده از سنگ، باوقار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
حجرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
Craggy, Gravelly, Stony
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
rocheux, caillouteux, pierreux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
rochoso, pedregoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
kayalık, çakıllı, taşlı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
каменистый , гравийный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
felsig, kieselig, steinig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
кам'янистий , гравійний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
چٹانی , کنکریٹ جیسا , پتھریلا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
পাথুরে , পাথুরে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
หิน , หินกรวด , หิน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
mwamba, jiwe, mawe
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
岩のような , 砂利の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
崎岖的 , 有沙砾的 , 石头的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
סלעי , חצץ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
바위 같은 , 자갈이 많은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
berbatu, berbatu kerikil
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
चट्टानी , बजरी जैसा , पत्थरीला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
rotsachtig, steenzand, steenachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
skalisty, żwirowy, kamienisty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
rocoso, pedregoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سنگی
تصویر سنگی
roccioso, ghiaioso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی