جدول جو
جدول جو

معنی سنگسر - جستجوی لغت در جدول جو

سنگسر(سَ سَ)
قصبۀ مرکزی بخش سنگسر از شهرستان سمنان. طول 53 درجه و 19 دقیقه و عرض 35 درجه و 43 دقیقه. آب قصبه از قنوات علی آباد، محمدوردی، امام زاده قاسم و چشمه های فلکه زابند، واله صفحه تأمین میگردد. بیشتر آب آشامیدنی سکنه از چشمۀ فلکه تأمین میگردد، ولی بطور کلی کم آب است. جمعیت سنگسر در حدود 14هزار تن است. زبان مادری آنان زبان مخصوص به خودشان فارسی شکسته مخلوط بزبانهای تاتی، راجی و غیره است. ادارات دولتی از قبیل بخشداری، شهرداری، شهربانی، نگهبانی، ژاندارمری، دارایی، فرهنگ، بهداری، پست و تلگراف و تلفن و شعبه بانک ملی در طرفین خیابان قصبه واقعند. قصبه بوسیلۀتلگراف با سمنان و شهمیرزاد مربوط است. در این قصبه 5 دبستان و هفت مسجد وجود دارد. معاش ساکنین قصبه از گله داری، چوبداری و کسب تأمین میگردد. دامپروری یکی از مشاغل عمده سنگسری است و زمستان گله های گوسفند آنان بوسیلۀ چوپانها در حاشیۀ شمال دشت کویر مرکزی و نقاط علف خیز دهستانهای طرود، بیارجمند خارطوران، شاهرود، و بکوک، درونه، کاشمر نگهداری شده و اواخرفروردین بطرف ییلاق حرکت در حین عبور از سنگسر صاحبان گله ها با عائله خود بمراتع و چشمه سارهای سبز و خرم و دامنه های پرعلف سلسله جبال البرز از حدود شمال خاوری سنگسر تا شمال فیروزکوه و لواسانات پیش رفته، پس از تعلیف و برداشت محصول دامی اوایل مهرماه بطرف قشلاق مراجعت صاحبان گله در سنگسر توقف، گله ها با چوپان به نواحی مذکور قشلاقی میروند. این عمل که از سالهای کهن معمول بوده است تکرار میشود. مزارع مشروحه زیر در دامنه های سلسله البرز بشعاع 20 الی 40 کیلومتری سنگسر واقع و جزء قصبۀ سنگسر محسوب می شوند، اغلب متعلق به سنگسری ها بوده، فقط تابستانها برای برداشت محصول و تعلیف دامها چند روزی دارای سکنه میباشند: امام زاده زینعلی، اذابرک، انجیلابن، اورپلنگ، آرتد، آب گرم، اژگوی، بشم بن، تندور، تنگه، جوچال، جوکاره، چه سر، جماران حسن آباد، خینک، خوریه بالا، خوریه پائین، دربند، درازگاره، رضاآباد، روانه، سوو، سیاه خانی، سفیددشت، سیاه دره، علی آباد، گل رودبار، شوراب، عوض محمد، شاه محمد، حسن آباد، ملاعباس، کینه کوه، گرجلو، کلاته سیداسماعیل، گاوران، کزمورد، کرداربن، گاوک، گوره گنبد، گرجلو، لیتو، مرگ سر، میان آب، ول هومنه. آب چشمۀ لیتو در مزرعۀ دربند و آب مزرعه مشهور به آب گرم برای امراض جلدی مفید است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنگور
تصویر سنگور
سله، سبد، زنبیل
کماج، تختۀ گرد که میانش سوراخ دارد و در سرستون خیمه قرار می دهند، سپندوز، بادریسه، شنگرک، سنگرک، چناب، کلیچۀ خیمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگر
تصویر سنگر
دیوار، گودال یا برآمدگی خاک، سنگ یا شاخۀ درخت که سربازان هنگام جنگ برای خود درست می کنند و در پناه آن قرار می گیرند تا از تیراندازی دشمن آسیب نبینند، پناهگاه، جان پناه
سنگر بستن: در امور نظامی ساختن سنگر، آماده کردن سنگر
فرهنگ فارسی عمید
مجازاتی که طی آن محکوم را تا کمر در زمین فرو می کنند و به او سنگ می زنند تا بمیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگر
تصویر سنگر
خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی
تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسگر، اسغر، سگر، پهمزک، پیهن، بیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
سله ای باشد که فقاعیان شیشه ها و کوزه های فقاع را که بوزه باشد در میان آن بچینند. (برهان) (فرهنگ رشیدی) (آنندراج). سلۀ فقاعیان که فقاع در آن چینند. (اوبهی). سنجور. (مهذب الاسماء) :
اگر چون زر نخواهی رای عاشق
منه بر گردنم چون سیم سنگور.
سنائی.
نارسیده ترنج با رودش
چون فقع کوزه و چوسنگور است.
ابوالفرج رونی (دیوان چ چابکن مستشرق روسی ص 29).
، بادریسۀ دوک، و آن چرم یا چوبی باشد مدور که در گلوی دوک محکم سازند و به عربی فلکه خوانند، نام مرغی. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
نوعی از سیاست که آدمی را تا کمر درخاک نشانند و بر آن سنگ باران کنند بحدی که بمیرد. (غیاث). سیاستی باشد مشهور که آدمی تا کمر در خاک نشانند و سنگ باران کنند. (برهان). سیاستی است که به عربی رجم خوانند. (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) : هرکه در حرم پادشاه رود و با دختر پادشاهان زنا کند جزای سنگسار باشد. (اسکندرنامه نسخۀ سعید نفیسی).
کنند آن هیونان از آن سنگبار
نمانند خود را در آن سنگسار.
نظامی.
برآمد یکی ابر ظلمات رنگ
بر آن سنگساران ببارید سنگ.
نظامی.
ما نگون و سنگسار آئیم از او
ما کساد و بی غبار آئیم از او.
مولوی.
، رسخ و رسخ در لغت به معنی ثبوت باشد که از ثابت شدن است، (اصطلاح اهل تناسخ) آن است که چیزی بسه مرتبه متنزل شود یعنی روح از صورت انسان بصورت حیوان دیگر جلوه نماید و بعد از آن بصورت نباتی چمن آرا گردد و آنرا بگذارد و بصورت جماد ظهور کند. (از ناظم الاطباء) (برهان) (از انجمن آرا) (آنندراج). این لغت دساتیری است
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
همراه و رفیق پس در این صورت دو کس که با هم بجایی روند هم سنگار یکدیگر باشند وهمچنین اگر در کشتی در دریا با هم براه روند نیز هم سنگار خواهند بود. (برهان) (جهانگیری) (آنندراج)
لغت هندی الاصل است به معنی آرایش که زنان کنند و آنرا بفارسی هرهفت گویند، زیرا که تمام آن از هفت چیز میباشد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سنگسری
تصویر سنگسری
منسوب به سنگستر از مردم سنگستر
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی از مجازات که آدمی را تا کمر در خاک نشانند و بر ان سنگ باران کنند بحدی که بمیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگار
تصویر سنگار
رفیق و همراه
فرهنگ لغت هوشیار
حصار، توده یا تپه و مانعی است که در حوالی شهر محصور در موقع حمله دشمن بر میاورند
فرهنگ لغت هوشیار
((سَ))
محکومی که او را تا کمر در خاک فرو می کردند و آن قدر با سنگ بر سر و رویش می کوفتند تا بمیرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنگار
تصویر سنگار
آق سنقر
فرهنگ واژه فارسی سره
سنگباران، رجم، سنگلاخ، سنگستان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سنگر
تصویر سنگر
Bastion
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سنگر
تصویر سنگر
bastion
دیکشنری فارسی به فرانسوی
از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان چلندر نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از سنگر
تصویر سنگر
要塞
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سنگر
تصویر سنگر
מבצר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سنگر
تصویر سنگر
요새
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سنگر
تصویر سنگر
benteng
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سنگر
تصویر سنگر
गढ़
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سنگر
تصویر سنگر
bastion
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سنگر
تصویر سنگر
bastión
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سنگر
تصویر سنگر
bastione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سنگر
تصویر سنگر
bastião
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سنگر
تصویر سنگر
堡垒
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سنگر
تصویر سنگر
bastion
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سنگر
تصویر سنگر
бастіон
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سنگر
تصویر سنگر
Bastion
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سنگر
تصویر سنگر
бастион
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سنگر
تصویر سنگر
ngome
دیکشنری فارسی به سواحیلی