- سنمه
- شکوفه، سرشاخه ها
معنی سنمه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع سنام، کوهان ها
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نام یکی از دلاوران مازندرانی در سپاه مازندران در زمان کیکاووس پادشاه کیانی، مرکب از سنج (ریشه سنجیدن) + ه (وسیله سنجش)
معیار، مقیاس
آواز نیکو، گیاهی باریک
گوشوارک در گیاهان، گوشور هر یک از دو برآمدگی کنار سوراخ گوش، سوفارو هریک از دو سوی سوفارتیر پاره ای از گوشت شتر یا گوسفند که بریده آویزان کنند تثنیه آن: زنمتان
عهد و پیمان و سوگند
خواب
سیاهی توده آهن
سیاهی، کینه، خشم
چیزی که در چشم کشند، گرد سیاهی که به مژه ها و پلکهای چشم میکشند
سنگ پهن، نازک اندام زن گیاهی است از تیره اسفنجیان که در نواحی گرم و معتدل آسیا و اروپا روید (در خراسان نیز روییده میشود) گیاهی است یکساله و علفی که گلهایش منظم و کاملند و جزو سبزیهای صحرایی در آش و غذاهای مختلف مصرف میشود دانه اش قی آور است قطف سرمج سرمق
بوی بد
پارسی تازی گشته سنجه (وزنه) سنگه سیاه و سپید سنگی که چیزها رابدان وزن کنند وزنه
زمین خشک بی گیاه قحط زده
میله فلزی که برای پر کردن تفنگهای سرپر یا پاک کردن لولهی تفنگ بکار میرود
میوه دادن دو سال یکبار چون کویک خرمابن
چنته چوپان از گیاهان، شیرینک از گیاهان کیس الراعی، شیرینک
سندان آهنگران
مونث سنی چنبی روشی زن پایگاه چنبی روشن، بلند مونث سنی مقامات سنیه. مونث سنی زنی که پیرو اهل تسنن باشد
سال زمانه زمانک
سال زمانه زمانک
نشانه، ارزش، نشانه چربی
بهره، خویشاوندی
گیاهی با ساقۀ کوتاه، گل های زرد و برگ های زرد شبیه برگ کاسنی که برای معالجۀ جراحت به کار می رفت، منبل دارو
پیمان، عهد، سوگند، پناه، پناهگاه، برای مثال سامه کجا یافت ز دستان او / رستم دستان و نه دستان سام (ناصرخسرو - ۳۹۱)
سنگی که با آن چیزی را وزن کنند، سنگ ترازو
میله ای فلزی که برای پرکردن تفنگ های سرپر، پاک کردن لولۀ تفنگ و سوراخ کردن چیزی به کار می رود
مؤنث واژۀ سنیّ، رفیع، بلند، عالی، بلند مرتبه
لب تراکی لب شکافی، شکاف لب
بوی چربی