جدول جو
جدول جو

معنی سنسنه - جستجوی لغت در جدول جو

سنسنه(سِ سِ نَ)
تیزی مهره های پشت. (ناظم الاطباء). سنسن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
سنسنه
کجه چنگک، سر مهره، سر دنده
تصویری از سنسنه
تصویر سنسنه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ نَ)
ریگ دراز. ج، سنائن. (مهذب الاسماء). ریگ توده بلند و دراز. ج، سنائن. (آنندراج) ، باد، همزاد. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سو سَ نَ / نِ)
سوسن باشد. (برهان) (اوبهی) (از آنندراج). مفرد سوسن. (منتهی الارب) :
ماه فروردین بگل بر ماه دی بر باد رنگ
مهر جان بر نرگس و فصل خزان بر سوسنه.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(سِ سِ)
حرام مغز و آن چیزی است سفید از جنس عصب که میان سوراخهای مهرۀ پشت و گردن میباشد و خوردن آن حرام است. (منتهی الارب). تیزی مهره های پشت. (غیاث) (آنندراج). سر استخوانهای سینه و کنارۀ استخوانهای پهلو که در سینه است. ج، سناسن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). سر استخوان پهلو از سوی پشت. ج، سناسن. (مهذب الاسماء). سر استخوانهای پهلو از سوی پشت یااز سوی سینه با تیزی مهره های پشت. (یادداشت مؤلف). رجوع به دزی ج 1 ص 693 شود، تشنگی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، سر چرخ دول. (ناظم الاطباء). سر چرخ دلو. سنسنه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سَ سَ)
سخن نافصیح و غیربلیغ. (برهان) (ناظم الاطباء). سنسان. رجوع به سنسان شود
لغت نامه دهخدا
(سُ سَ / سِ)
زنبور سیاه، انگور سیاه. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سنینه
تصویر سنینه
باد، همزاد، ریگتوده دراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنسن
تصویر سنسن
ویشمغز (مغز حرام) تشنگی، نوک سر هر چیز
فرهنگ لغت هوشیار
هیجان، احساس
دیکشنری اردو به فارسی