سیاه دانه و آن تخمی باشد که بر روی خمیر نان پاشند. (برهان). سیاه دانه. (فرهنگ رشیدی) (جهانگیری) (شرفنامه). شونیز و سیاه دانه تخمی سیاه که بر روی خمیر نان پاشند. (ناظم الاطباء) : غیر نان تنک و تخم سنز چیست دگر آنکه بر نسترن از غالیه خالی دارد. بسحاق اطعمه (از جهانگیری). گرتو خواهی که بچشم همه شیرین باشی همچو حلوای سنز تخم محبت میکار. بسحاق اطعمه (از شرفنامه)
سیاه دانه و آن تخمی باشد که بر روی خمیر نان پاشند. (برهان). سیاه دانه. (فرهنگ رشیدی) (جهانگیری) (شرفنامه). شونیز و سیاه دانه تخمی سیاه که بر روی خمیر نان پاشند. (ناظم الاطباء) : غیر نان تنک و تخم سنز چیست دگر آنکه بر نسترن از غالیه خالی دارد. بسحاق اطعمه (از جهانگیری). گرتو خواهی که بچشم همه شیرین باشی همچو حلوای سنز تخم محبت میکار. بسحاق اطعمه (از شرفنامه)
گروه مردم، گندم دیوانه، نیامدار هر گیاهی که در نیام باشد چون کاسمر (باقلا)، شاخ بی برگ، کنگر از گیاهان گیاهی است خاردار از راسته دو لپه ییهای جدا گلبرگ که در نواحی بحرالرومی به فراوانی میروید. برگهایش شبیه کنگر و دارای بریدگیهای زیاد است علف کنگر اقنیتون کنگراوتی
گروه مردم، گندم دیوانه، نیامدار هر گیاهی که در نیام باشد چون کاسمر (باقلا)، شاخ بی برگ، کنگر از گیاهان گیاهی است خاردار از راسته دو لپه ییهای جدا گلبرگ که در نواحی بحرالرومی به فراوانی میروید. برگهایش شبیه کنگر و دارای بریدگیهای زیاد است علف کنگر اقنیتون کنگراوتی
سنت: روزگار پاره ای از روزگار اسپ تیز رو نوند در ترکیب به معنی سنبنده (سوراخ کننده) آید: آهن سنب، سم چارپایان، خانه زیر زمینی جهت درویشان سمج، آغل گوسفندان سمج
سنت: روزگار پاره ای از روزگار اسپ تیز رو نوند در ترکیب به معنی سنبنده (سوراخ کننده) آید: آهن سنب، سم چارپایان، خانه زیر زمینی جهت درویشان سمج، آغل گوسفندان سمج
واژه پارسی است سغز ازدویی (صمغ) که از پسته خود روی یا بنه به دست آورند و گلوله ای از آن را بخایند و بجوند وینجی (گویش گیلکی) غندرون (گویش اسپهانی)، نام شهری است در کردستان سکز صمغی که از گونه های مختلف پسته وحشی یا ساقه درخت بنه به دست آورند و از آن اسانسی حاصل گردد صمغ درخت. یا سقز تلخ. سقز طبیعی که از درخت بنه خارج میشود و با شن و برگ و خاشاک پای درخت مخلوط است
واژه پارسی است سغز ازدویی (صمغ) که از پسته خود روی یا بنه به دست آورند و گلوله ای از آن را بخایند و بجوند وینجی (گویش گیلکی) غندرون (گویش اسپهانی)، نام شهری است در کردستان سکز صمغی که از گونه های مختلف پسته وحشی یا ساقه درخت بنه به دست آورند و از آن اسانسی حاصل گردد صمغ درخت. یا سقز تلخ. سقز طبیعی که از درخت بنه خارج میشود و با شن و برگ و خاشاک پای درخت مخلوط است
هر چیز که رنگ آن مانند علف و برگهای درخت در فصل بهار باشد، توضیح سبز یکی از رنگهای فرعی است ولی در عکاسی اصلی است و آن رنگی است که از ترکیب دو رنگ اصلی زرد و آبی بدست آید. یا سبز سیر. اگر زرد و آبی بسیار سیر را با هم مخلوط کنند سبز سیر به دست آید. یا سبز علفی. اگر زرد و آبی را طوری مخلوط کنند که زرد آن بیشتر باشد علفی میشود، شاداب تر و تازه (درخت و جز آن) مقابل خشک، شمشیر، خنجر، سبز چهره، معشوق. یا خط سبز. موی اندک که بر پشت لب و روی نوجوانان روییده شود
هر چیز که رنگ آن مانند علف و برگهای درخت در فصل بهار باشد، توضیح سبز یکی از رنگهای فرعی است ولی در عکاسی اصلی است و آن رنگی است که از ترکیب دو رنگ اصلی زرد و آبی بدست آید. یا سبز سیر. اگر زرد و آبی بسیار سیر را با هم مخلوط کنند سبز سیر به دست آید. یا سبز علفی. اگر زرد و آبی را طوری مخلوط کنند که زرد آن بیشتر باشد علفی میشود، شاداب تر و تازه (درخت و جز آن) مقابل خشک، شمشیر، خنجر، سبز چهره، معشوق. یا خط سبز. موی اندک که بر پشت لب و روی نوجوانان روییده شود