- سنداره
- سرو کوهی، صمغی که از گونه های سرو کوهی استخراج میشود و در طب قدیم مورد استعمال بوده ضمنا از آن جهت ساختن دانه تسبیح یا گردن بند استفاده میکردند از مخلوط سندروس و روغن بزرگ روغنی به نام روغن کمان حاصل میکرده اند که از آن جهت چرب کردن کمانها استفاده میشد حجرالسندروس، تبریزی، نارون
معنی سنداره - جستجوی لغت در جدول جو
- سنداره
- سند، بچه ای که از سر راه بردارند، آنکه پدر و مادرش معلوم نباشد، حرام زاده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مفهوم، مخیله
پندار گمان، تخیل خیال، فکر اندیشه
پالی زبان بودا پرهون زیست آرش درست این واژه (سرگردانی همیشگی) است بندی گشتن در زنجیره ای از زندگی های پی در پی و رویا رویی با رنج
مونث سندان ماچه خر نیرومند
پندار، خیال، گمان
روغن غان، پیگال پیمانه بزرگ سرو کوهی، صمغی که از گونه های سرو کوهی استخراج میشود و در طب قدیم مورد استعمال بوده ضمنا از آن جهت ساختن دانه تسبیح یا گردن بند استفاده میکردند از مخلوط سندروس و روغن بزرگ روغنی به نام روغن کمان حاصل میکرده اند که از آن جهت چرب کردن کمانها استفاده میشد حجرالسندروس، تبریزی، نارون. حرامزاده
سند، بچه ای که از سر راه بردارند، آنکه پدر و مادرش معلوم نباشد، حرام زاده
تصور، پیش فرض، فرضیه، فرض، نظریه
مقدار، قدر، حد
آکومولاتور، خازن
گردشدن، به گرد چیزی درآمدن، گردی گرد شدگی گرد گشتن گرد بر آمدن، بشکل دایره بودن، گردی تدویر
فروشنده غله برای اردو
جمع بندار، پارسی تازی شده بندارها
خیالی
هر یک از بر آمدگی ها و برجستگی های دندان مانند اره و شانه و کلید، برجستگی هر چیز شبیه دندان
از روی رندی و زیرکی
زن دوست
شمع باشد که معشوق پروانه است
جمع جندار، پارسی تازی گشته جاندارها نگهبانان جمع جندار
پرکردن و انباشتن مخزن، قوه برق
ماله بنایی که با آن گل یا گچ بدیوار مالند
ماله بنایان
مقیاس و مقدار هر چیزی، مبلغ، مقدار، مقیاس، حد، قدر
تصور، سرگذشت
نوعی گلوله که بوسیله خمپاره انداز پرتاب شود، گلوله ای که جهت آتشبازی سازند و آن در هوا منفجر گردد و بچند رنگ در آید
اطاقی که در زمین سازند برای استفاده از خنکی آن و حفظ اغذیه و اشربه، محلی در زیر زمین که تابوت مرده را در آن مینهادند
سوزن زرینی که زنان جهت زینت بر سر زنند و مقنعه را با آن بر لچک کنند تا نیفتد، پنجه مانندی از استخوان که بدان تن را خارند
سگبانی، یوزبانی
تبا شیر تازی آن طبا شیراست سپیده دمان را بدان مانند کنند
آلومینی است برنگهای خاکستری سرخ یا سیاه و بسیار سخت که برای صیقلی کردن و جلا بخشیدن به فلزلت به کار میرود