- سنجه (پسرانه)
- نام یکی از دلاوران مازندرانی در سپاه مازندران در زمان کیکاووس پادشاه کیانی، مرکب از سنج (ریشه سنجیدن) + ه (وسیله سنجش)
معنی سنجه - جستجوی لغت در جدول جو
- سنجه
- معیار، مقیاس
- سنجه
- پارسی تازی گشته سنجه (وزنه) سنگه سیاه و سپید سنگی که چیزها رابدان وزن کنند وزنه
- سنجه
- سنگی که با آن چیزی را وزن کنند، سنگ ترازو
- سنجه ((سَ جَ یا جِ))
- سنگی برای وزن کردن اشیاء
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پارسی است غسنجه دل مالش مالش دل که از فرط میل و هوس بچیزی ایجاد گردد
زحمت
کابینت، صندوق، قفسه
قیاس، مقایسه
بیماری، رنج، درد، خرامی از روی ناز
ناله و زاری
از ریشه پارسی یک ساگ یک درخت ساگ، پلمه کهبد (لوح صراف)
پارسی تازی گشته شاماکچه پیراهنی بی آستین که زنان در خانه پوشند، گلیم سیاه
شادی، خوشی
رد کردن
پنج انگشت دست یا پا در انسان
کاسه مسین گردی که در ته آن سوراخی است و این کاسه را در کاسه بزرگتری که پر از آبست قرار میدهند و به عنوان ساعت آبی از آن استفاده میکنند
زشت ناپسند، بیشرم بیحیا، جمع سماج سمجاء
خربزه نارس، شراب مثلث
بوی بد
نشان، فوج، علم
آزمودن و قیاس کردن، مقایسه، وزن
پرنده شکاری
درختی است از تیره سنجدها که نزدیک به تیره زیتونیان میباشد. درختی است کوتاه و پر خار و برگهاش شبیه برگ بید و گلهایش خوشه یی سفید یا زرد و بسیار خوشبوست. میوه اش فندقه و دارای میانبر خوراکی و آردی نسبتا شیرین است. درخت سنجد در ایران خودروست و چون میوه اش مطبوع است در اکثر باغها آنرا کشت میدهند و میوه های با پوست قرمز یا زرد نسبتا درشت ماکول از آن حاصل میکنند. درون میوه سنجد هسته درازی شبیه هسته خرما موجود است بل ضرع الکلبه زقوم پستانک غبیده بادام نقد چوب دانه سرین کوچک. یا سنجد تلخ. درختی است از تیره سماقیان که داری گلهای بنفش و معطر میباشد و میوه آن دارای پوست سمی است. منشا این درخت را نواحی شرقی هندوستان و ایران ذکر کرده اند ولی امروز در اکثر نقاط آسیا و جنوب اروپا و شمال افریقا فراوان میروید. میوه اش شفت و آبدار است. پوست ریشه و برگ و میوه درخت مذکور را در تداوی به عنوان دفع کرم مصرف مینماید. به علاوه دارای خاصیت مسهلی نیز میباشد زیتون تلخ درخت زیتون تلخ شال پستانه شال زیتون شال سمجد آزاد درخت آزادرخت آزاده درخت زن زلخت قیقب. یا سنجد صحرایی. کام. یا سنجد گرجی. کنار. یا سنجد گرگان. عناب
زمین خشک بی گیاه قحط زده
میله فلزی که برای پر کردن تفنگهای سرپر یا پاک کردن لولهی تفنگ بکار میرود
میوه دادن دو سال یکبار چون کویک خرمابن
سندان آهنگران
مونث سنی چنبی روشی زن پایگاه چنبی روشن، بلند مونث سنی مقامات سنیه. مونث سنی زنی که پیرو اهل تسنن باشد
سال زمانه زمانک
سال زمانه زمانک
شکوفه، سرشاخه ها
پارچه ای چهار گوش که در زیر بغل جامه دوزند بغلک، پارچه مثلث متساوی الساقین که از تریز جامه ببرند تا خشتک را بر آن دوزند