- سمعت ((سَ عَ))
- ریای در گفتار
معنی سمعت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تسو، تسوک، گاهسنج
شنیداری
گوش افزار
پاره ای از روز و شب، مدتی نامعلوم، دستگاهی که بوسیله آن وقت را می شناسند
شتاب، تندی
داغها و نشانها
گندم گون بودن، گندم گونی
سرشکستگی هر مقدار که باشد، جمع سلعات سلاع، آنکه پوست بشکافد، آژخ که بی درد بر اندام پدید آید، خنازیر. متاع و اسباب کالای تجاری، جمع سلع، آژخ که بی درد بر اندام پدید آید، جمع سلع
شناوی شناویک منسوب به سمع آنچه که از راه گوش درک شود: تعلیمات سمعی و بصری
آلتی که امواج صوتی را تقویت کند گوشک که کران برای بهتر شنیدن بر گوش نهند آلتی که کسانی که گوششان سنگین است در گوش گذارند تا اصوات را بهتر بشنوند
شیر چرب شیرین
مقابل کندی، شتاب، تندی و تیزی، در علم فیزیک مسافت طی شده در واحد زمان که با کیلومتر، متر بر ثانیه، سال نوری و امثال آن سنجیده می شود
سمت ها، داغها، نشانها، جمع واژۀ سمت
سامی ها، عالی ها، بلندپایگان، بلند مرتبه ها، جمع واژۀ سامی
سامی ها، عالی ها، بلندپایگان، بلند مرتبه ها، جمع واژۀ سامی
آنچه از راه گوش ادراک می شود، شنیداری
ترک بند، تسمه و دوال که از عقب زین اسب می آویزند و با آن چیزی به ترک می بندند، فتراک
جمع واژۀ سمت، سمت ها
جمع واژۀ سمت، سمت ها
مقیاس زمان، یک جزء از ۲۴ جزء یک شبانه روز که عبارت از ۶۰ دقیقه و هر دقیقه ۶۰ ثانیه است،
دستگاهی که به وسیلۀ آن وقت را می شناسند و اوقات شب و روز را به دست می آورند،
کنایه از وقت، هنگام، کنایه از زمان اندک
ساعت آبی: وسیله ای برای اندازه گیری زمان در گذشته که در آن از جریان یکنواخت آب استفاده می شد و اسباب آن ظرفی بود با سوراخ کوچک که آب قطره قطره از آن می چکیده و با مدرج ساختن ظرف، گذشت زمان را اندازه می گرفتند و نوعی از آن ظرفی سوراخ دار بوده که آن را پنگان یا فنجان گفته اند
ساعت آفتابی: اسبابی که به کمک سایه گذشت وقت را نشان بدهد و شاخص یا میله ای است که عمودی بر سطح افقی نصب می شود و با اندازه گیری طول سایۀ آن حساب وقت را نگه می دارند، ساعت شمسی، ساعت ظلی
ساعت شمسی: اسبابی که به کمک سایه گذشت وقت را نشان بدهد و شاخص یا میله ای است که عمودی بر سطح افقی نصب می شود و با اندازه گیری طول سایۀ آن حساب وقت را نگه می دارند، ساعت ظلی، ساعت آفتابی
ساعت ظلی: اسبابی که به کمک سایه گذشت وقت را نشان بدهد و شاخص یا میله ای است که عمودی بر سطح افقی نصب می شود و با اندازه گیری طول سایۀ آن حساب وقت را نگه می دارند، ساعت شمسی، ساعت آفتابی
ساعت دیواری: ساعتی که به دیوار نصب کنند
ساعت رملی: ساعت شنی، ساعت ماسه ای، اسبابی مرکب از دو حباب شیشه ای چسبیده به هم که میان آن سوراخ باریکی برای رد شدن شن وجود داشته و در شیشۀ بالایی شن نرم می ریختند و شن ها به تدریج از سوراخ میانی به ظرف پایینی می ریخت و قسمت بالایی خالی می شد بعد ظرف را وارونه می کردند و همان عمل تکرار می شد
ساعت شنی: ساعت ماسه ای، اسبابی مرکب از دو حباب شیشه ای چسبیده به هم که میان آن سوراخ باریکی برای رد شدن شن وجود داشته و در شیشۀ بالایی شن نرم می ریختند و شن ها به تدریج از سوراخ میانی به ظرف پایینی می ریخت و قسمت بالایی خالی می شد بعد ظرف را وارونه می کردند و همان عمل تکرار می شد
ساعت ماسه ای: ساعت شنی، اسبابی مرکب از دو حباب شیشه ای چسبیده به هم که میان آن سوراخ باریکی برای رد شدن شن وجود داشته و در شیشۀ بالایی شن نرم می ریختند و شن ها به تدریج از سوراخ میانی به ظرف پایینی می ریخت و قسمت بالایی خالی می شد بعد ظرف را وارونه می کردند و همان عمل تکرار می شد
ساعت شماطه دار: ساعت صدادار، ساعتی که آن را کوک کنند و در سر ساعت معین زنگ بزند
دستگاهی که به وسیلۀ آن وقت را می شناسند و اوقات شب و روز را به دست می آورند،
کنایه از وقت، هنگام، کنایه از زمان اندک
ساعت آبی: وسیله ای برای اندازه گیری زمان در گذشته که در آن از جریان یکنواخت آب استفاده می شد و اسباب آن ظرفی بود با سوراخ کوچک که آب قطره قطره از آن می چکیده و با مدرج ساختن ظرف، گذشت زمان را اندازه می گرفتند و نوعی از آن ظرفی سوراخ دار بوده که آن را پنگان یا فنجان گفته اند
ساعت آفتابی: اسبابی که به کمک سایه گذشت وقت را نشان بدهد و شاخص یا میله ای است که عمودی بر سطح افقی نصب می شود و با اندازه گیری طول سایۀ آن حساب وقت را نگه می دارند، ساعت شمسی، ساعت ظلی
ساعت شمسی: اسبابی که به کمک سایه گذشت وقت را نشان بدهد و شاخص یا میله ای است که عمودی بر سطح افقی نصب می شود و با اندازه گیری طول سایۀ آن حساب وقت را نگه می دارند، ساعت ظلی، ساعت آفتابی
ساعت ظلی: اسبابی که به کمک سایه گذشت وقت را نشان بدهد و شاخص یا میله ای است که عمودی بر سطح افقی نصب می شود و با اندازه گیری طول سایۀ آن حساب وقت را نگه می دارند، ساعت شمسی، ساعت آفتابی
ساعت دیواری: ساعتی که به دیوار نصب کنند
ساعت رملی: ساعت شنی، ساعت ماسه ای، اسبابی مرکب از دو حباب شیشه ای چسبیده به هم که میان آن سوراخ باریکی برای رد شدن شن وجود داشته و در شیشۀ بالایی شن نرم می ریختند و شن ها به تدریج از سوراخ میانی به ظرف پایینی می ریخت و قسمت بالایی خالی می شد بعد ظرف را وارونه می کردند و همان عمل تکرار می شد
ساعت شنی: ساعت ماسه ای، اسبابی مرکب از دو حباب شیشه ای چسبیده به هم که میان آن سوراخ باریکی برای رد شدن شن وجود داشته و در شیشۀ بالایی شن نرم می ریختند و شن ها به تدریج از سوراخ میانی به ظرف پایینی می ریخت و قسمت بالایی خالی می شد بعد ظرف را وارونه می کردند و همان عمل تکرار می شد
ساعت ماسه ای: ساعت شنی، اسبابی مرکب از دو حباب شیشه ای چسبیده به هم که میان آن سوراخ باریکی برای رد شدن شن وجود داشته و در شیشۀ بالایی شن نرم می ریختند و شن ها به تدریج از سوراخ میانی به ظرف پایینی می ریخت و قسمت بالایی خالی می شد بعد ظرف را وارونه می کردند و همان عمل تکرار می شد
ساعت شماطه دار: ساعت صدادار، ساعتی که آن را کوک کنند و در سر ساعت معین زنگ بزند
((عَ))
فرهنگ فارسی معین
واحدی برای زمان برابر با یک بیست و چهارم شبانه روز، هنگام، زمان، زمان اندک، رستاخیز، روز قیامت
((سَ))
فرهنگ فارسی معین
ترک بند، تسمه و دوالی که از عقب زین اسب می آویزند و با آن چیزی را به ترک می بندند، فتراک
((سَ عَ))
فرهنگ فارسی معین
وسیله ای برای تقویت شنوایی. کسانی که گوششان سنگین است آن را در گوش گذارند تا اصوات را بهتر بشنوند
((سَ عَ))
فرهنگ فارسی معین
سر شکستگی هر مقدار که باشد، جمع سلعات، سلاع، آن که پوست بشکافد، آژخ که بی درد بر اندام پدید آید، خنازیر
انجام دادن کار نیکو تا شخص نام خود را در افواه بیندازد و به نیکوکاری مشهور شود، ریاکاری، کنایه از شهرت، نیک نامی، آوازۀ نیک
وسیله ای برای تقویت امواج صوتی که برای بهتر شنیدن در گوش گذاشته می شود
سیمان، از مصالح مهم ساختمانی که از ترکیب ۴۰ درصد خاک رس و ۶۰ درصد سنگ آهک در کوره های مخصوص ساخته می شود و مخلوط آن با آب و ماسه پس از مدت کمی مانند سنگ سخت می شود
Briskness, Quickness, Rapidity, Rapidness, Speediness, Velocity
Toxicity, Venomousness
быстрота , скорость
токсичность , ядовитость
Schnelligkeit, Geschwindigkeit
Toxizität, Giftigkeit