پادشاه بدان جهت که بینایی از نظر بسوی آن کوتاهی میکند و خیره میشود و متحیر میگردد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پادشاه، گویا بدان جهت باشد که دیده از نگریستن بدو ناتوان است و متحیر میگردد. (از اقرب الموارد) ، تاری چشم. (ناظم الاطباء). ج، سمادیر، پردۀ چشم. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)
پادشاه بدان جهت که بینایی از نظر بسوی آن کوتاهی میکند و خیره میشود و متحیر میگردد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پادشاه، گویا بدان جهت باشد که دیده از نگریستن بدو ناتوان است و متحیر میگردد. (از اقرب الموارد) ، تاری چشم. (ناظم الاطباء). ج، سمادیر، پردۀ چشم. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)
پشیمانی، اندوه، آزورزی گشن تیزورن ورن (شهوه) گشن به دام نری گفته می شود که در تخم کشی از آن سود جویند بستن در را، بند کردن چاه انباشته، جمع سدیم، آبریزان، ستارگان ابری، مه های نازک گشن تیزورن، نام جایی در تو را
پشیمانی، اندوه، آزورزی گشن تیزورن ورن (شهوه) گشن به دام نری گفته می شود که در تخم کشی از آن سود جویند بستن در را، بند کردن چاه انباشته، جمع سدیم، آبریزان، ستارگان ابری، مه های نازک گشن تیزورن، نام جایی در تو را
آسمان، بلندی، آسمانه (سقف)، پرده، سایبان، ابر، باران نیکو آسمان، جمع سماوات. یا سما و عالم. نزد قدما یکی از شعب علوم طبیعی در معرفت اجسام بسیطه و مرکبه و احکام بسایط علوی و سفلی، آوازه نیک آسمان، جمع سماوات. یا سما و عالم. نزد قدما یکی از شعب علوم طبیعی در معرفت اجسام بسیطه و مرکبه و احکام بسایط علوی و سفلی
آسمان، بلندی، آسمانه (سقف)، پرده، سایبان، ابر، باران نیکو آسمان، جمع سماوات. یا سما و عالم. نزد قدما یکی از شعب علوم طبیعی در معرفت اجسام بسیطه و مرکبه و احکام بسایط علوی و سفلی، آوازه نیک آسمان، جمع سماوات. یا سما و عالم. نزد قدما یکی از شعب علوم طبیعی در معرفت اجسام بسیطه و مرکبه و احکام بسایط علوی و سفلی
از سرما مردن، از میان بردن چشم آماه از بیماری ها چشم آماسیده، آب بدمزه، آب شور، چرکین: جامه، جمع رمداء، شترمرغان درد چشم، ورمی که در طبقه ملتحمه پدید آید
از سرما مردن، از میان بردن چشم آماه از بیماری ها چشم آماسیده، آب بدمزه، آب شور، چرکین: جامه، جمع رمداء، شترمرغان درد چشم، ورمی که در طبقه ملتحمه پدید آید