- سمایی ((سَ))
- آسمانی
معنی سمایی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در تازی نیامده چرباکی منسوب به مسمی (مسما)، آنچه برای خورش مسمی (مسما) بکار رود: کدو مسمائی
منسوب به سرای: غلامان سرایی. یا ترک سرایی. ترکی که در سرای سلطان خدمت کند: کعبه چکنی با حجر الاسود و زمزم ها عارض و زلف و لب ترکان سراییی (خاقانی 435) توضیح نسخه بدل ترکان سرایی ترکان خطایی است. یا غلام سرایی. غلامی که در کاخ سلطنتی خدمت کند
سقایت آب دادن، فروش آب
منسوب به سما آسمانی سماوی: تقدیر سمائی
جمع سما، آسمان ها
آسمانی منسوب به سما آسمانی
ورتیج اوشوم از مرغان در برهان سمانی آمده و پارسی بلدرچین کرک
از پارسی سماکی از رنگ ها، سماکی سنگ سماک
حکایتی و نقلی، بنا شده بر عادت
سفینه و کشتی و جهاز را گویند
آسمانی، کنایه از خداوندی
کشتی، جهاز، سفینه، کشتی کوچک، برای مثال حاسد چو بیش باشد بهتر رود سعادت / چون باد بیش باشد بهتر رود سماری (منوچهری - ۱۱۲)
کلماتی که از فصحا شنیده شده و در نظم و نثر استعمال کرده اند و دیگران هم استعمال می کنند و موقوف بر قاعده نیست و بر آن ها قیاس نمی توان کرد
Exponential
exponencial
exponencial
wykładniczy
экспоненциальный
експоненціальний
exponentieel
exponentiell
exponentiel
esponenziale
प्रत्यायिक
সূচকীয়
eksponensial
wa kimaendeleo