جدول جو
جدول جو

معنی سلینگه - جستجوی لغت در جدول جو

سلینگه
سه پایه فلزی، استخوان جلوی کتف، در سه لت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سالینه
تصویر سالینه
مربوط به یک یا چند سال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
آنکه چیزی را بساید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرینگاه
تصویر سرینگاه
جای نشستن، نشستنگاه، تخت، اورنگ، ران و کفل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرینگاه
تصویر سرینگاه
جای سر گذاشتن، بالش و بالای بستر که بر آن سر می گذارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چلینگر
تصویر چلینگر
چلنگر، آنکه ادوات و آلات آهنی از قبیل زرفین، حلقه، زنجیر در، قفل و کلید درست می کرد، قفل ساز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
آنکه چیزی را میساید و نرم میکند طحان
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه آهن آلات خرد از قبیل قفل کلید چفت ورزه زنجیر انبر میخ و مانند آنها سازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرینگاه
تصویر سرینگاه
جای نشست نشستنگاه محل جلوس، تخت سریر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلینون
تصویر سلینون
یونانی تازی گشته کرسب آبی کرفس آبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلیقگی
تصویر سلیقگی
خوی و طبیعت و نیک و سیرت خوب و نیکو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلشنگه
تصویر گلشنگه
جای گل گلستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرینگاه
تصویر سرینگاه
نشستگاه، محل جلوی، تخت، سریر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
((یَ دِ))
آن چه که چیزی را می ساید و نرم می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سالینه
تصویر سالینه
آنتیک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
Abrasive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
abrasif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
چشمه و مرتعی در نزدیکی لاشک کجور
فرهنگ گویش مازندرانی
لنگه، باری که در یک طرف اسب و قاطر و حمل شود، لنگه ی کفش
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع نشتای منطقه ی عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
研磨的
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
שוחק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
연마용의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
abrasif
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
अपघर्षक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
schurend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
abrasivo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
abrasivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
abrasivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
粗糙的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
ścierny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
абразивний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
abrasiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
абразивный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
aşındırıcı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی