جدول جو
جدول جو

معنی سلایق - جستجوی لغت در جدول جو

سلایق
طبع سرشت نهاد، ذوق در انتخاب اشیا (خانه لباس اثاثه منزل و غیره)، حس تشخیص خوبی و بدی در هنر و حسن انتخاب و احساس برتری و خوبی هنری ذوق، جمع سلایق سلائق
فرهنگ لغت هوشیار
سلایق
سلیقه ها، ذوق ها برای انتخاب یا ترجیح چیزی، رسم ها، طبیعت ها، نهادها، سرشت ها، جمع واژۀ سلیقه
تصویری از سلایق
تصویر سلایق
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جمع خلق، آفریدگان جمع خلیفه. طبیعتها و سرشتها، آفریدگان مخلوقات، آدمیان. برایا، مخلوقات مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلاقی
تصویر سلاقی
سگ تازی
فرهنگ لغت هوشیار
طبع سرشت نهاد، ذوق در انتخاب اشیا (خانه لباس اثاثه منزل و غیره)، حس تشخیص خوبی و بدی در هنر و حسن انتخاب و احساس برتری و خوبی هنری ذوق، جمع سلایق سلائق
فرهنگ لغت هوشیار
جمع علاقه دلبستگیها ارتباطات، اسبابی که طالبان تعلق بدان کنند و از مراد باز مانند. یا علایق روزگار. گرفتاری ها و بستگی ها بامور معیشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلایق
تصویر خلایق
((خِ))
جمع خلیقه، طبیعت ها، سرشت ها، مخلوقات، مردم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علایق
تصویر علایق
((عَ یِ))
جمع علاقه، دلبستگی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خلایق
تصویر خلایق
خلیقه ها، خوی ها، طبیعت ها، سرشت ها، چیزهایی که خداوند آفریده، مخلوق ها، مردم ها، جمع واژۀ خلیقه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علایق
تصویر علایق
علاقه ها، دلبستگی ها، زمینها و ملک ها، دارایی ها، جمع واژۀ علاقه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لایق
تصویر لایق
شایسته، سزاوار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سایق
تصویر سایق
سوق دهنده راننده ترغیب کننده محرک جمع سواق
فرهنگ لغت هوشیار
کامجوشه جوش هایی که در دهان و بیخ زبان برآید، آماس پلک سخنور جشن اهرامش (صعود) نزد سریانیان
فرهنگ لغت هوشیار
پخته جوشیده، سوخته گیاه از سرما یا گرما، زاخل خشک (گیاه زقوم)، کناره راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سایق
تصویر سایق
سوق دهنده، جلو برنده، چاروا، رانندۀ اتومبیل
فرهنگ فارسی عمید
برازنده سزاوار شایسته در خور: سلجوق... شش پسر داشت همه سزاوار مهتری و لایق سروری، جمع لایقین. درخور، سزاوار، شایان، شایسته، زیبا، برازنده، جدیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سایق
تصویر سایق
((یِ))
محرک، سوق دهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لایق
تصویر لایق
((یِ))
سزاوار، شایسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لایق
تصویر لایق
درخور، شایسته، سزاوار، اندرخور، شایگان، ارزانی، بابت، خورا، خورند، سازوار، شایان، صالح، فراخور، فرزام، محقوق، مستحقّ، مناسب، باب
فرهنگ فارسی عمید