- سلاطه
- دراز زبانی زبان درازی، چیره دستی چیرگی
معنی سلاطه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرو هشتگی در موی، تپ زدگی، خاکروبه، آخالدان
درستی تندرستی، بهبودی، بی آکی، رهایی، رستگاری
چکیده کشیده از چیزی، تم (نطفه)، تخمه (نسل)، دوده نژاد، بچه آنچه بیرون کشیده شود از چیزی، نطفه، بچه کودک، نسل، خلاصه هر چیز بر گزیده. آنچه بیرون کشیده شود از چیزی
بد دهنی بد زبانی
همان آرش های سلاف را دارد چیکده آب انگور
روانی، آسانی، پرورش پذیری
بیمزگی
برکنده، سترده، ته کاسه، برناک (حنا)
بسیار رباینده
زن دراز زبان، زن فتنه انگیز
افتاده چفت شب بند در
رخت خانه خوشرویی جوانمرد گشتن
زن زبان دراز، زن بدزبان
نسل، فرزند، آنچه از چیزی بیرون کشیده شود، نطفه، خلاصه
چیرگی
قدرت و قوت، غلبه و اقتدار
قدرت، توانایی، چیرگی، فرمانروایی
Dominance
доминирование
Dominanz
домінування
dominacja
dominância
dominanza
dominancia
dominance
dominantie
प्रभुत्व
dominasi