جملۀ منفیه، سالب سالبۀ جزئیه: در علم منطق جمله ای که در آن نفی بعض باشد مثل بعض الحیوان لیس بانسان (بعضی از جانوران انسان نیستند) سالبۀ کلیه: جمله ای که در آن نفی کل باشد مانند لا شیء من الانسان بحجرٍ (هیچ انسانی سنگ نیست)
جملۀ منفیه، سالب سالبۀ جزئیه: در علم منطق جمله ای که در آن نفی بعض باشد مثل بعض الحیوان لیس بانسان (بعضی از جانوران انسان نیستند) سالبۀ کلیه: جمله ای که در آن نفی کل باشد مانند لا شیءَ من الانسانِ بحجرٍ (هیچ انسانی سنگ نیست)
هرزه گوی و نابکار و فاسق و بدکاره و فحاش، و این لفظ را بر زنان بیشتر اطلاق کنند. بلایه. (از برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). بلاد. بلاده. بلایه. رجوع به بلاد و بلایه شود. - ابن بلابه، ولدالزنا. (ناظم الاطباء)
هرزه گوی و نابکار و فاسق و بدکاره و فحاش، و این لفظ را بر زنان بیشتر اطلاق کنند. بلایه. (از برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). بلاد. بلاده. بلایه. رجوع به بلاد و بلایه شود. - ابن بلابه، ولدالزنا. (ناظم الاطباء)
مرکّب از: ب + لابه) بتضرع و چاپلوسی. (از برهان)، عجز و تضرع، چه لابه به حذف باء به معنی عجز و انکسار است. (از آنندراج) (از انجمن آرا) : بلابه گفتمش ای روز من چو زلف تو تار. (آنندراج)
مُرَکَّب اَز: ب + لابه) بتضرع و چاپلوسی. (از برهان)، عجز و تضرع، چه لابه به حذف باء به معنی عجز و انکسار است. (از آنندراج) (از انجمن آرا) : بلابه گفتمش ای روز من چو زلف تو تار. (آنندراج)
مونث سالب ناینده بازستان مونث سالب. یا قضیه سالبه. قضیه سالبه بر دو قسم است: الف - سالبه جزئیه جمله ایست که در آن نفی بعض باشد چنانچه) بعض جانوران انسان نیستند (ب - سالبه کلیه جمله ایست که در آن نفی کل باشد مانند) هیچ انسانی سنگ نیست. (یا سالبه باتنفاء محمول. سلب نسبت حکمیه به جهت عدم ثبوت محمول است برای موضوع مقابل سالبه بانتفاء موضوع. یا سالبه بانتفاء موضوع، سلب نسبت حکمیه محمول است از موضوع از آن جهت که موضوع در خارج وجود ندارد تا محمول برای آن ثابت باشد مقابل سالبه بانتفاء محمول
مونث سالب ناینده بازستان مونث سالب. یا قضیه سالبه. قضیه سالبه بر دو قسم است: الف - سالبه جزئیه جمله ایست که در آن نفی بعض باشد چنانچه) بعض جانوران انسان نیستند (ب - سالبه کلیه جمله ایست که در آن نفی کل باشد مانند) هیچ انسانی سنگ نیست. (یا سالبه باتنفاء محمول. سلب نسبت حکمیه به جهت عدم ثبوت محمول است برای موضوع مقابل سالبه بانتفاء موضوع. یا سالبه بانتفاء موضوع، سلب نسبت حکمیه محمول است از موضوع از آن جهت که موضوع در خارج وجود ندارد تا محمول برای آن ثابت باشد مقابل سالبه بانتفاء محمول
چکیده کشیده از چیزی، تم (نطفه)، تخمه (نسل)، دوده نژاد، بچه آنچه بیرون کشیده شود از چیزی، نطفه، بچه کودک، نسل، خلاصه هر چیز بر گزیده. آنچه بیرون کشیده شود از چیزی
چکیده کشیده از چیزی، تم (نطفه)، تخمه (نسل)، دوده نژاد، بچه آنچه بیرون کشیده شود از چیزی، نطفه، بچه کودک، نسل، خلاصه هر چیز بر گزیده. آنچه بیرون کشیده شود از چیزی