- سقلابی
- منسوب به سقلاب از قوم سقلاب
معنی سقلابی - جستجوی لغت در جدول جو
- سقلابی
- از مردم سقلاب، اسلاو، سقالبه، صقالبه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به صقلاب اهل صقلاب صقلبی، جمع صقلبه. یا موی صقلابی. موی بور. با روی صقلابی. سفید و سرخ
Syllabic, Torrential
слоговой , проливной
silbisch, torrential
скла́дний , зливовий
sylabiczny, ulewny
音节的 , 倾盆大雨的
silábico, torrencial
sillabico, torrenziale
silábico, torrencial
syllabique, torrentiel
syllabisch, stortbuien
वर्णात्मक , मूसलधार
silabik, deras
مقطّعٌ , جارفٌ
음절의 , 억수같은
הֶבֶּרִי , סוחף
音節的 , 豪雨の
heceye dayalı, sağanak
silabiki, mvua ya mafuriko
พยางค์ , ฝนตกหนัก
সিলাবিক , প্রবাহিত বৃষ্টিপাত
ہجے والا , سیلابی
سگ آبی. هر فرد از قوم سقلاب
تقلبی، ساختگی، بدل، ناسره
سگ آبی، حیوانی پستاندار از راستۀ جوندگان با سر گرد، گوشهای کوچک، پاهای پرده دار، دم پهن پوست لطیف و موهای خرمایی که در آب به خوبی شنا می کند و در کنار رودخانه ها به طور دسته جمعی خانه های محکم دو طبقه برای خود می سازند، در زیر شکمش غده ای معروف به جند بیدستر یا خایۀ سگ آبی قرار دارد که در طب قدیم به کار می رفت، هزد، ویدستر، سگ لاب، سمور آبی، بیدستر، بیدست، قندس، بادستر
در تازی نیامده فارسی گویان آن را از قلاب تازی برگرفته و ساخته اند نبهره ناسره، دغا خاتوله تقلبی: این اسکناس قلابی است: پس یقین آن سگ بی دین عملش قلابی است ایها الناس بگیرید که این هم بابی است، حقه باز مکار، پول قلب. یا سکه قلابی. سکه تقلبی. توضیح صحیح کلمه قلابی منسوب به قلاب است ولی درتداول بضم اول استعمال شود. مصنوعی، ساختگی
یک نوع شیرینی
حکومت
شورشی، آشوبی منسوب به انقلاب شورشی، طرفدار انقلاب، جمع انقلابیون
لاتینی تازی گشته برابر با ابریشم پرند رز دوخت پرند کبود